داستانی تاریخی از بهشتی گُم‌شده | الف


در رمان جدید پل هاردینگ [Paul Harding]، «آن بهشت دیگر» [This Other Eden]، نویسنده برنده جایزه پولیتزر برای رمان «دوره‌گرده‌ها»، تاریخ و سرنوشت دردناک یک جامعه نژادهای مختلف را که از خانه‌های خود در یک جزیره دورافتاده در سواحل مین اخراج شده‌اند، بازآفرینی می‌کند؛ رمانی الهام‌گرفته از داستان واقعی جزیره مالاگا، جزیره‌ای جداگانه در سواحل مین که یکی از اولین شهرهای نژادی یکپارچه در شمال ‌شرق آمریکا بود. هاردینگ در این داستان عمیق و شاعرانه، نشان می‌دهد چگونه افراد ساکن جزیره‌ای که نسل‌هایشان از یک برده فراری و همسر ایرلندی‌اش آغاز شده، در ابتدای قرن بیستم با تهدید اخراج و نابودی روبه‌رو می‌شوند.

خلاصه رمان آن بهشت دیگر» [This Other Eden] پل هاردینگ [Paul Harding

«آن بهشت دیگر» در سال ۲۰۲۳ منتشر شد و نامزد جوایز بوکر، جایزه چاتاوا، نامزد جایزه کتاب ملی و نامزد جایزه مارک تواین برای صدای آمریکایی در ادبیات شد و در فهرست رمان‌های برتر ۲۰۲۳ نشریات معتبر نیویورکر، تایم، تایمز، پابلیشرویکلی، و ان‌.پی‌.آر قرار گرفت و عنوان بهترین داستان تاریخی و کتاب محبوب کتابخانه عمومی شیکاگو را از آن خود کرد. این رمان با ترجمه فرزانه دوستی از سوی نشر بیدگل منتشر شده است.

داستان «آن بهشت دیگر» در جزیره اپل آغاز می‌شود، جایی که نامش از درختان سیب کاشته‌شده توسط نخستین مهاجران، بنجامین هانی، یک برده فراری و همسر ایرلندی‌اش پیشنس رافرتی، برگرفته شده است. صد سال بعد، نسل‌های آنها و چند خانواده همسایه در جزیره زندگی می‌کنند و با منابع اندک -تنباکو و تکه‌های غذا از سرزمین اصلی- روزی می‌گذرانند. اما وضعیت شکننده آنها به زودی تهدید می‌شود، وقتی که فرماندار مین تصمیم به اخراج آنها از زمین‌های ارثی‌شان می‌گیرد، به بهانه «انسانیت و بهداشت عمومی». این رمان به زندگی ساکنان جزیره می‌پردازد، آرزوهایشان و فاجعه‌ای که حتمی است.

در نثر هاردینگ، قدرت داستان نه‌تنها در روایت است، بلکه در دقتی است که او در توصیف لحظات ریز و انسانی زندگی دارد. این رمان شخصیت‌هایی را معرفی می‌کند که هرکدام ویژگی‌ها و مبارزات خاص خود را دارند. استر هانی، نبیره بنجامین و پیشنس، که روزهایش را به کشیدن دمنوش گیاه مغربی روی صندلی ننویی‌اش می‌گذراند و به یاد خاطرات ناخوشایند از پدرش می‌افتد. زاخاری هَند توگاد پراوربز، یک زاهد که در تنه درخت بلوط توخالی زندگی می‌کند و زمان خود را به حکاکی صحنه‌های کتاب مقدس در درخت می‌گذراند. سپس، تئوفیلوس و کاندیس لارک، خواهر و برادری که نقش‌ها و هویت‌های جنسیتی خود را عوض کرده‌اند، در کلبه‌ای در کنار خانواده هانی زندگی می‌کنند. چهار فرزند آنها موجوداتی شبح‌وار هستند که شب‌ها در جزیره پرسه می‌زنند، ظریف و ظاهراً از خود طبیعت شکننده‌ترند.

زیباییِ «آن بهشت دیگر» تنها در داستانِ آن نیست، بلکه در لحظات کوچکی است که زندگی انسان‌ها را به طور عمیق و واقعی نشان می‌دهد. هر جمله در این کتاب به دقت ساخته شده است، هر جمله پر از معنا و عمق احساسی است. شخصیت‌های هاردینگ در هماهنگی با دنیای طبیعی اطرافشان زندگی می‌کنند و توانایی خاصی دارند که به آنها این اجازه را می‌دهد که به کوچک‌ترین جزئیات زندگی توجه کنند. این داستان نه فقط یک داستان تراژیک است، بلکه بررسی‌ عمیقی است از انسانیت، بقا و عشق به زندگی در لحظات ساده و روزمره.

هرچند بستر تاریخی رمان مهم است، هاردینگ در اینجا بیشتر به دنبال خلق یک داستان شاعرانه و تجریدی است تا یک روایت دقیق تاریخی. او به جای تمرکز بر جزئیات تاریخی، از تاریخ به عنوان چارچوبی برای بررسی موضوعاتی بزرگ‌تر مثل هویت، تعلق و شکنندگی زندگی استفاده می‌کند. اخراج ساکنان جزیره یک لحظه هولناک در تاریخ آمریکا است، اما هاردینگ بیشتر بر تاثیرات فردی و عاطفی این رویداد بر زندگی شخصیت‌های خود تمرکز دارد. شخصیت‌ها نه‌تنها قربانیان بی‌رحم تاریخ هستند، بلکه انسان‌هایی کامل با آرزوها، خواسته‌ها و ترس‌های خود هستند. انسانیت آنها در تاریک‌ترین لحظات نیز قابل مشاهده است.

هاردینگ با دقت نگاهش را نسبت به نژاد و هویت نیز بیان می‌کند. جزیره‌نشینان جامعه‌های نژادی مختلف دارند و تجربه‌های آنها تحت‌تاثیر تعصبات نژادی زمانه است. یکی از برجسته‌ترین لحظات رمان، وقتی است که گروهی از سفیدپوستان، از جمله یک معلم مذهبی به نام متیو دایموند، به جزیره می‌آیند. دایموند، که وظیفه دارد ساکنان جزیره را تعلیم دهد، از حضور آنها منزجر است، اما از هوش و کرامت یک دختر سیاه‌پوست در جزیره شگفت‌زده می‌شود. این لحظه کوتاه از شناسایی، تنش میان تعصب نژادی و انسانیت غیرقابل انکار این افراد را به خوبی نشان می‌دهد.

هاردینگ در طول داستان از قضاوت درباره کسانی که به فاجعه اخراج جزیره‌نشینان دامن می‌زنند، خودداری می‌کند. دفتردار دادگاه که اخطارهای اخراج را به ساکنان جزیره تحویل می‌دهد، ممکن است آنها را «اجاره‌نشین‌های فاسد» بنامد، اما بعداً او را می‌بینیم که با همسر و دخترش در شرایطی مشابه زندگی می‌کند و شغل او به احتمال زیاد تنها دلیلی است که آنها اجاره‌نشین نیستند.

پایان تراژیک رمان، هرچند اجتناب‌ناپذیر است، اما همچنان قلب ‌تکان‌دهنده است. ساکنان جزیره پراکنده می‌شوند، جامعه‌شان از هم می‌پاشد و زمین‌شان از دست می‌رود. بااین‌حال، هاردینگ تنها به سرنوشت از دست‌رفته نمی‌پردازد. او به مدیتیشن برجسته‌ای درباره بقای یاد و خاطره، ماندگاری عشق و زیبایی لحظات کوچک و گذرا می‌پردازد که تعریف‌کننده تجربه انسانی است.

در «آن بهشت دیگر»، پل هاردینگ رمانی خلق کرده که هم از نظر تاریخی و هم از نظر عاطفی تأثیرگذار است. این داستانی است از بقا و از دست‌دادن، از جامعه و جابه‌جایی، اما بیش از همه، داستانی است از آنچه معنای انسانی‌بودن است. نثر شاعرانه هاردینگ، توجه او به لحظات کوچک زندگی که معنای آن را می‌سازد و همدلی عمیقش با شخصیت‌هایش، در کنار هم رمانی خلق کرده‌اند که پس از خواندن صفحه آخر همچنان در ذهن باقی می‌ماند. زیباییِ «آن بهشت دیگر» در توانایی آن برای به تصویرکشیدن پیچیدگی زندگی در تمام درد و زیبایی‌اش نهفته است و به ما یادآوری می‌کند که یاد و خاطره و نور جاودانه روح انسانی چقدر قدرتمند است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...