شهر


نوری که از شرق به غرب تابید | شهرآرا


تصحیح انتقادی متن -به زبان ساده یعنی اینکه کسی بردارد چندتا نسخه خطی از یک مکتوب کهن را، که اختلافات ریزودرشتی دارند، کنار هم بگذارد و معلوم کند که نویسنده یا شاعر دقیقا چه گفته یا سروده است- در ایران به یک معنا از سال های نخست سده چهاردهم خورشیدی پا گرفت، با تلاش کسانی مانند محمد قزوینی، به دستیاری غربی هایی که به هر دلیل می خواستند میراث مکتوب فارسی را از نظر بگذرانند.

دیوان خاقانی شروانی

این کار، یعنی همین تصحیح، تا چهار-پنج دهه پس از آن کار اصلی عمده متخصصان ادبیات بود: از سیدمحمد فرزان و محمدتقی بهار و محمدتقی مدرس رضوی و بدیع الزمان فروزانفر و علی اکبر فیاض بگیرید تا احمدعلی رجایی بخارایی و غلامحسین یوسفی و جلال متینی و مهدی محقق و علی رواقی، همه، کمابیش، به تصحیح متن اشتغال داشته اند. از این ها، برخی آثار متنوعی را تصحیح کرده اند و برخی دیگر بیشتر بر احوال و آثار یک شاعر یا نویسنده متمرکز شده اند. از دسته نخست، می شود مدرس رضوی را نام برد که از سنایی و سیدحسن غزنوی تا انوری و خواجه نصیرالدین را موضوع کار خویش قرار داد، و، از دسته دوم، به فروزانفر می توان اشاره کرد که اغلب به مولوی پرداخت. سیدضیاءالدین سجادی نیز از این گروه اخیر بود. او عمری را صرف تصحیح آثار افضل الدین بدیل خاقانی و تحقیق در آن ها کرد.

متولد سال کودتا
سال ۱۲۹۹، حاج سیدمصطفی سرابی خراسانی، شاعر و ادیب آزادی خواه، در زندان دولت کودتا (۳ اسفند ۱۲۹۹ تا ۱۴ خرداد ۱۳۰۰) بود که صاحب یک پسر شد. شاهزاده خانم، همسر او، پیکی به سوی شوهر فرستاد تا، ضمن رساندن این خبر، از حاج سیدمصطفی بخواهد که برای نوزاده نامی انتخاب کند، و پدر که در بند سیدضیاءالدین طباطبایی، نخست وزیر وقت، بود نام او را بر فرزند خویش نهاد. این پسر، سال ۱۳۰۶، به دبستان رفت و سپس راهی دبیرستان «شاهرضا» شد و -درنهایت- از دانش سرای مقدماتی دیپلم گرفت و از سال ۱۳۱۶ تدریس در مدارس مشهد را آغاز کرد. او، تابستان ۱۳۱۷، در نخستین کلاس کتابداری وزارت فرهنگ در تهران حضور یافت و به دیپلم کتابداری نیز دست پیدا کرد. ضیاءالدین جوان، سال ۱۳۲۱، باز راهی پایتخت شد و آنجا در دانش سرای عالی ثبت نام کرد. او، سه سال بعد، با رتبه نخست از مقطع لیسانس فارغ التحصیل شد، اما تحصیل را پی گرفت و، سال ۱۳۳۴، به دکتری ادبیات رسید. سجادی، بلافاصله، مشغول تدریس در دانشگاه ها شد و به سرعت مدارج ترقی را طی کرد، چنان که در سال ۱۳۳۹ به مرتبه دانشیاری و در سال ۱۳۴۴ به مرتبه استادی ارتقا یافت. او در سال ۱۳۵۸ از کار بازنشست شد. سجادی، عاقبت، در ۳ مرداد ۱۳۷۵ از دنیا رفت.

جویای احوال خاقانی
«خوب به خاطر دارم که نخستین بار در سال پنجم دبستان چند بیت از قصیده ایوان مدائن خاقانی را از بر کردم و به این ترتیب به نام این شاعر بزرگ برخوردم. پس از آن، ابیات دیگر همین قصیده را با شرح و توضیح بیشتر خواندم و یاد گرفتم و قطعه ای از او را نیز در کتاب درسی قرائت کردم؛ ولی بیش از این از خاقانی اطلاعی نداشتم. حتی معلم مشق خط هم که بارها، به مناسبت تعلیم خط، این مصراع را برای سرمشق ما می نوشت: «فلک کج روتر است از خط ترسا» هرگز نمی گفت از کیست. تا اینکه چندی بعد، به تدریج، شرح حال خاقانی را از نظر گذرانیدم. ولی همواره متوجه بودم که این شاعر فحل و سخن سرای استاد چنان که باید مشهور نیست و درست او را نمی شناسند و اکثر علاقه مندان به شعر و ادب و کسانی که از ادبیات فارسی بهره ای می گیرند از خاقانی همین قصیده ایوان مدائن را می دانند و بعضی هم شاید اشعار خاقانی را به همین قصیده منحصر می کنند. هنگامی که دیوان خاقانی به تصحیح مرحوم عبدالرسولی در تهران چاپ شد، آن را خریدم و به مطالعه پرداختم، اما، ضمن مطالعه، هرچه پیش می رفتم، مشکلات بیشتری در راه فهم لغات و تعبیرات و اصطلاحات می یافتم، ولی بهتر به عظمت مقام و علو فکر و کثرت معلومات شاعر پی می بردم.»

بدیلِ بدیل
این سخنان -که مأخوذ است از پیشگفتار سیدضیاءالدین سجادی بر تصحیح خویش از «دیوان خاقانی شروانی»- به خوبی دلیل التفات او به تحقیق در احوال و آثار شاعر بزرگ آذربایجان را روشن می سازد. چنان که خود سجادی نیز در ادامه این پیشگفتار نوشته است، او در دانشگاه نیز از فکر خاقانی بیرون نیامد. سجادی، با راهنمایی فروزانفر، به پژوهش در این زمینه ادامه داد و رساله دکتری خویش را نیز به خاقانی اختصاص داد. اما شاهکار او دراین باب تصحیح «دیوان خاقانی شروانی» است که در ۱۳۳۸ چاپ و منتشر شد و تا امروز نیز بهترین نسخه از اشعار این سخن سرای بزرگ به شمار می آید. بااین همه، کار سجادی با خاقانی همچنان ادامه داشت؛ او تا زمانی که جان داشت در این مسیر گام زد. سجادی حاصل دیگرتحقیقات خویش درباره زندگی و شعر خاقانی را ذیل این عناوین عرضه داشت: «ختم الغرائب: مثنوی منسوب به خاقانی» (۱۳۴۴)، «مجموعه نامه های خاقانی شروانی» (۱۳۴۶)، «گزیده اشعار خاقانی» (۱۳۵۱)، «حواشی دکتر محمد معین بر اشعار خاقانی» (۱۳۵۸)، «شاعر صبح: پژوهشی در شعر خاقانی شروانی» (۱۳۷۳)، «فرهنگ لغات و تعبیرات با شرح اعلام و مشکلات دیوان خاقانی شروانی» (۲ جلد) (۱۳۷۴). چه بسا امروز بتوان گفت که تاکنون استاد خراسانی تنها کسی بوده که توانسته است حق استاد آذربایجانی را کمابیش اداکند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...