دوران کودکی نویسنده تا ملاقات او با آلکسیس زوربا... کودکی و نوجوانی، برای نویسنده، دوران آگاهی یافتن از ریشه‌های عمیق خود است، ریشه‌های منِ درون و ریشه‌های نژادی، کرتی بودن، پیش از هرچیز، خواستار ارزشهایی است که بهای زندگی را به دست می‌دهد: آزادی،‌ افتخار،‌ حرمت؛ و این خواستن، در صورت لزوم، به قیمت زندگی آدمی تمام می‌شود.

گزارش به خاک یونان | نیکوس کازانتزاکیس
گزارش به خاک یونان
. (عریضه به ال گرکو) . [Report to Greco] داستانی از نیکوس کازانتزاکیس (1) (1883-1957)، نویسنده یونانی، که در 1955-1956 نوشته شد. مرگ به نویسنده مهلت نداد تا آنطور که مایل بود در این داستان تجدیدنظر کند. عریضه به آل گرکو به راستی زندگینامه نویسنده نیست. کازانتزاکیس این را در مقدمه اثر بیان می‌دارد و می‌افزاید: «... تنها ارزشی که در زندگی خود قائل‌ام... مبارزه‌ای است برای ارتقای تدریجی و دست یافتن به قله‌ای که من خود آن را نگاه کِرِتی نامیده‌ام.» این اثر بیشتر گزارش مسیری معنوی است که مرحله به مرحله توصیف شده است و نویسنده آن را برای ال گرکو شرح می‌دهد که کرتی دیگری است و کازانتزاکیس از او به نام نیا و پدر معنوی خود یاد می‌کند. این اثر دوران کودکی نویسنده تا ملاقات او با آلکسیس زوربا (2) (در واقع گئورگس (3) زوربا) را در 1917 دربر می‌گیرد. کودکی و نوجوانی، برای نویسنده، دوران آگاهی یافتن از ریشه‌های عمیق خود است، ریشه‌های منِ درون و ریشه‌های نژادی، کرتی بودن، پیش از هرچیز، خواستار ارزشهایی است که بهای زندگی را به دست می‌دهد: آزادی،‌ افتخار،‌ حرمت؛ و این خواستن، در صورت لزوم، به قیمت زندگی آدمی تمام می‌شود. پس از آن کازانتزاکیس، همچنان که به تحصیلات خود ادامه می‌دهد و اروپا را درمی‌نوردد، با مردانی آشنا می‌شود که زنده یا از میان رفته، بر افکار و زندگی او تأثیر می‌گذارند (برگسون (4)، نیچه، قدیس فرانچسکو آسیزی (5)، بودا، سیکلیانوس (6)، لنین، شوایتسر (7)، زوربا) و دیگر هرگز آگاهی از خون کرتی و نیاکان جنگجوی خود و تمایل شدید برای مبارزه را از دست نمی‌دهد. کازانتزاکیس فقط این نیروی اجدادی را به سمت مبارزه‌ای معنوی سوق می‌دهد که در تمام زندگی به دنبال آن بود، و اقامتش در پاریس، برلین، و مسکو تعیین‌کننده مراحلی از آن بود. هرجا که آتشی آماده جرقه زدن باشد، هرجا که شعله‌ای و اندیشه‌ای سربرآورد، کازانتزاکیس نیز حضور دارد. کنجکاوی خستگی‌ناپذیر او، عشقش به زندگی و طبیعت، که همیشه با نیاز وی به ریاضت و مبارزه همراه است، موجب شده است که عریضه به ال گرکو به منزله وصیت‌نامه معنوی کازانتزاکیس باشد. او آن «نگاه کرتی» بی‌پندار و امید را بر همه‌چیز می‌اندازد، آن نگاهی که می‌داند چگونه چشم در چشم مرگ دوزد. نویسنده در سرلوحه عریضه به ال گرکو چنین بیان می‌دارد: «تمامی روح من فریادی است، و تمامی اثر من تفسیر این فریاد.»

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

1.Nilos Kazantzakis 2.Aledsis Zorba 3.Georges 4.Bergson
5.Francesco d’Assisi 6.Sikelianos 7.Schweitzer

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...