دو کتاب دیگر از مجموعه‌ی «نقاب»، ویژه‌ی رمان‌های پلیسی، منتشر شد.

به گزارش ایسنا، «تردید مگره» نوشته‌ی ژرژ سیمنون با ترجمه‌ی عباس آگاهی از مجموعه‌ی رمان‌های سربازرس مگره است.

نام سیمنون برای خوانندگان ایرانی آشناست و تاکنون آثار زیادی از او به فارسی ترجمه شده است. سیمنون با 192 رمان و 158 داستان کوتاه یکی از پرکارترین نویسندگان جهان به‌شمار می‌رود.

در کتاب «تردید مگره»، سربازرس مگره نامه‌ای بی‌نام و امضا دریافت می‌کند که از احتمال وقوع حادثه‌ای نامعلوم در خانه و دفتر کار یک وکیل دعاوی سرشناس خبر می‌دهد. این نامه که در نگاه اول قابل اعتنا به نظر نمی‌رسد، سربازرس را وامی‌دارد تا در جست‌وجوی منشأ آن، در محل حضور یابد و درصدد جلوگیری از اتفاقی برآید که نمی‌داند چیست. ماجرا با قتل منشی دفتر اوج می‌گیرد و پای همسر و فرزندان وکیل و کارکنان او به میان کشیده می‌شود. بررسی روان‌شناسانه‌ی شخصیت‌های پیچیده‌ی هریک از این افراد و واکنش‌های آن‌ها و نیز شیوه‌ی مگره در حل معمای داستان، از ویژگی‌های برجسته‌ی این رمان پلیسی عنوان شده است.

همچنین «ماده گرگ‌ها» نوشته پی‌یر بوالو و توماس نارسژاک با ترجمه عباس آگاهی منتشر شده است. بوالو و نارسژاک نویسندگانی هستند که با آثار متفاوت خود، 40 سال بر رمان پلیسی فرانسه حکم‌روایی داشتند و بسیاری از آثار آن‌ها دستمایه‌ی فیلم‌سازان مشهور بوده است.

در این کتاب، محیط داستان، فرانسه‌ی تحت اشغال در سال‌های نخست جنگ جهانی دوم است. فرانسه مغلوب ارتش آلمان شده و بسیاری از رزمندگان بی آن‌که فرصت دفاع داشته باشند، به اسارت گرفته شده‌اند. دو نفر از این اسیران با فرار از اردوگاه، شبانه خود را با قطار باری به شهر لیون می‌رسانند. این شهر هم در اشغال است و مقررات منع عبور و مرور و خاموشی شبانه در آن اجرا می‌شود. در چنین اوضاع و احوالی است که این دو اسیر فراری، در شبی ظلمانی، از قطار باری و در میان ریل‌ها، قبل از رسیدن به ایستگاه لیون، از واگن بیرون می‌پرند.

در مجموعه‌ی «نقاب»، ترجمه‌ی شماری از آثار برتر رمان پلیسی جهان به قلم نویسندگان نام‌آور این ژانر ادبی منتشر خواهد شد.

«تردید مگره» در 186 صفحه با شمارگان 1100 نسخه و قیمت 3000 تومان و «ماده گرگ‌ها» در 199 صفحه با شمارگان 1100 نسخه و قیمت 4000 تومان از سوی انتشارات جهان کتاب منتشر شده‌اند.

فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...