• زوربای-یونانی-در-گفتوگو-با-احسان-شریعتی

    دین ایستا، دینی است از روی ترس از مرگ و از سنخ خرافه و برای حفظ خود، اما دین پویا دین قهرمانان، پیامبران، بنیان‌گذاران و عارفان است... در «مسیح بازمصلوب» با نوعی «الهیات رهایی‌بخش» مواجهیم، اینکه پیامد کلام الوهی باید رهایی مردم باشد... دکتر شریعتی در درک این نوع الهیات با کازانتزاکیس اشتراک داشت... نشان می‌دهد که جهل، تعصب، خرافه و سنت، چگونه در فرهنگ مذهبی و محلی در هم آمیخته... می‌گوید ما به خاطر وطن جنایت‌هایی کردیم که شرم می‌کنم برگردم به آنها نگاه کنم... گفتن حقیقت به مردم کار سختی ست ...

  • زوربای-یونانی-وقتی-خون-زن-حلال-بود-طه-جم

    برای زن بیوه‌ی جزیره‌ی کِرت، از کابین عشق تا آغوش مرگ، فاصله زیادی نیست. تمام مردان جزیره - و حتی بسیاری از زنان - صف کشیده اند تا خونِ زنی که سالهاست در هوسِ هیچ کدام از آنها شریک نشده را بریزند. و عجیب اینکه این حکایتِ همیشه‌ی روزگار بوده و هست. آری! هست. تماشاچیان وحشی و خون ریز ساحل ِ کرت، اکنون جای خود را به تماشاچیان متمدن! و خون ریز شبکه های اجتماعی داده اند. مردان و زنانی که به دیگران به چشم «ابزار» می نگرند؛ نه انسان. ابزاری برای لذت ...

  • نیکوس-کازانتزاکیس

    در شهر گاندی، مرکز جزیره کرت به دنیا آمد و دوران کودکیش در گرماگرم جنگ‌های میهنی کرتیان با عثمانی ها گذشت... در کرت فرقه‌­های گوناگون مسیحی به همراه ترک­های مسلمان همزیستی داشتند... طی مدت دو سال سکونت در جزیره ناکسوس وارد مدرسه فرانسوی صلیب مقدس شد که توسط فرقه فرانسیسکن (پیروان فرانسوا آسیزی) اداره می­‌شد... به مطالعه آثار بودا پرداخت و تحت تأثیر مفهوم نیروانا قرار گرفت. سپس به برلین سفر کرد و رهبری یک گروه کمونیستی را بر عهده گرفت. ...

از اوان‌ جوانی‌، سوسیالیستی‌ مبارز بود... بازمانده‌ای از شاهزاده‌های منقرض شده (شوالیه‌ای) که از‌ حصارش‌ بیرون‌ می‌آید و در صدد آن است که حماسه‌ای بیافریند... فرانسوای‌ باده گسار زنباره به دنیا پشت پا می‌زند. برای این کار از وسایل و راههای کاملا درستی استفاده نمی‌کند‌ ولی‌ سعی در بهتر شدن دارد... اعتقادات ما با دین مسیح(ع) تفاوتهایی دارد. و حتی نگرش مسیحیان‌ نیز‌ با‌ نگرش فرانسوا یا نویسنده اثر، تفاوتهایی دارد ...
همه می‌خواهند بشریت را تغییر دهند، اما هیچ‌کس به تغییر دادن خودش فکر نمی‌کند!... اسب‌ها خیلی خوشبختند، چون اگرچه آن‌ها هم مثل ما جنگ را تحمل می‌کنند، اما لااقل کسی از آن‌ها نمی‌خواهد ثبت‌نام کنند و یا وانمود کنند که به کارشان ایمان دارند. اسب‌های بیچاره، ولی آزاد! افسوس که شور و اشتیاق کثافت فقط برای ماست... بهترین کتابی ا‌ست که در دو هزار سال گذشته نوشته شده‌است! ...
نگاه كازانتزاكيس به مسائل سياسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در چين و ژاپن، در روزهای اوج اختلاف ميان چين و ژاپن، روزهايی كه چين در سرازيری سقوط قرار دارد... اروپاييان تفنگ و سفليس و توتون و تجارت برده‌شان را نيز بدين سرزمين بكر (ژاپن) بردند... و هزاران ژاپنی درون كشتی‌ها بار شدند و به عنوان برده در بازارهای دوردست جهان به فروش رسيدند... همه‌چيز از روح بيرون می‌آيد، از لغزنده‌ترين و توصيف‌ناپذيرترين ماده می‌گذرد و دوباره به روح بازمی‌گردد ...
دوران کودکی نویسنده تا ملاقات او با آلکسیس زوربا... کودکی و نوجوانی، برای نویسنده، دوران آگاهی یافتن از ریشه‌های عمیق خود است، ریشه‌های منِ درون و ریشه‌های نژادی، کرتی بودن، پیش از هرچیز، خواستار ارزشهایی است که بهای زندگی را به دست می‌دهد: آزادی،‌ افتخار،‌ حرمت؛ و این خواستن، در صورت لزوم، به قیمت زندگی آدمی تمام می‌شود. ...
سرخ کلاهان (پارتیزان‌های کمونیست که در کوهستان پناه گرفته‌­اند) و سیاه کلاهان (نیروهای دولتی) بر سر دهکده کاستلوس می­‌جنگند... کشیش یاناروس، که میان عشق به عدالت (که او را در جانب پارتیزان‌ها قرار می­‌دهد) و عشق به مسیح (که پارتیزانها انکار می­‌کنند) دوپاره شده است... پسر دستور می دهد که پدر را که قصد دارد تا این دهکده لعنتی را ترک گوید، اعدام کنند. ...
جوانی شهری تصمیم می‌گیرد با کمک مردی یونانی به نام آلکسیس زوربا، که برحسب اتفاق باهم آشنا شده‌اند، به استخراج یک معدن زغال‌سنگ قهوه‌ای بپردازد... بانوی فرانسوی تبعید شده به یک آبادی همجوار... بیوه‌زنی که به ناحق به کشتن جوانی متهم شده است کشته می‌شود... شور و شوقی واقعی به زندگی دارد و فکر و روحش از هرگونه تعصبی عاری است و به ریش همه اندیشه‌ها و باورهای رایج می‌خندد. ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...