چاپ جدید کتاب «زوربای یونانی»، اثر نیکوس کازانتزاکیس، با ترجمه محمود مصاحب روانه بازار کتاب ایران شد. این رمان، داستان زندگی جوان فرهیخته یونانی است که می‌خواهد از دنیایی که در آن حضور دارد، فاصله بگیرد. در این داستان، جوانی شهری با مردی یونانی به نام آلکسیس زوربا آشنا می‌شود و تصمیم می‌گیرد به کمک او، به استخراج یک معدن زغال سنگ برود. آن دو تمام تصمیم خود را برای انجام این کار می‌گیرند، اما چون تجربه و پول کافی ندارند به موفقیت نمی‌رسند.

زوربای یونانی با ترجمه‌ی مصاحب

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا: با این حال، کتاب «زوربای یونانی» روایت استخراج معدن نیست؛ نویسنده به خوبی به روابط این دو شخص می‌پردازد و خاطراتی را به تصویر می‌کشد که تنها نتیجه زحمت‌های شخصیت‌های داستانی است.
 
نویسنده در این میان، وقایع مختلف دیگری را نیز روایت می‌کند که بر حسب اتفاق، در میانه فعالیت‌های شخصیت‌های داستانی، رخ داده‌اند.

در بخشی از این کتاب آمده: «زوربا هر روز، بی‌آنکه چیزی بگوید، از صبح سفیده به کوه می‌رفت. کار نصب سیم نقاله به پایان خود نزدیک می‌شد. تیرها را در جای خود نصب کرده، سیم را کشیده و قرقره‌ها را بسته بودند. زوربا شب‌هنگام خسته و کوفته از کار برمی‌گشت، آتش روشن می‌کرد، غذا می‌پخت، و با هم شام می‌خوردیم. هر دو از بیدار کردن شیاطین هولناک درونی خود چون عشق و مرگ و ترس، پرهیز می‌کردیم. دیگر هیچ‌گاه نه از بیوه‌زن سخنی به میان می‌آوردیم، نه از بانو هورتانس و نه از خدا. هر دو از دور، و در سکوت، به دریا می‌نگریستیم.»

«زوربای یونانی» نخستین بار در سال 1946 میلادی منتشر شد. همچنین در سال 1964 میلادی، فیلمی با اقتباس از همین رمان ساخته شده، که البته به اندازه رمان مورد توجه قرار نگرفت.

این کتاب در سال‌های مختلف توسط مترجمان و ناشران متفاوت منتشر شده است. محمد قاضی و تیمور صفری از جمه افرادی هستند که ترجمه‌ای از این اثر را در سال‌های گذشته روانه بازار کتاب کرده‌اند. از این نویسنده اکنون آثاری چون «مسیح‌باز مصلوب»، «برادرکشی» و
«سرگشته راه حق» منتشر به فارسی ترجمه شده است.

چاپ اول کتاب «زوربای یونانی»، با ترجمه محمود مصاحب، از سوی نشر «نگاه»، نخستین بار در سال 1384 منتشر شده بود. چاپ دوم «زوربای یونانی» اثر نیکوس کازانتزاکیس با ترجمه محمود مصاحب، در 520 صفحه و با قیمت دوازده هزار تومان از سوی نشر «نگاه» منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...