کتاب «آنجا که دیگر دلیلی نیست» [Where reasons end] نوشته یی‌یون لی [Yiyun Li] با ترجمه آرزو احمی به چاپ دوم رسید.

آنجا که دیگر دلیلی نیست» [Where reasons end] یی‌یون لی [Yiyun Li]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین، کتاب در شانزده بخش با عناوین «مادر جان پیدایمان نکند»، «روزها در کمین»، «ورود بدون اجازه»، «سپس دکمه کنده شد»، «ناطور باران»، «چه پاییز زیبایی»، «کلی پنجره، کلی گل»، «بهترین دشمن»، «تا ابد»، «واقعیات در کمین»، «کاش باز هم اینجا بودی»، «اینرسی»، «پس از واقعه»، «دل‌داری»، «هر بار تازه» و «جواب‌ها همه جا پیدا نمی‌شوند» مکتوب شده است.

در کتاب «آنجا که دیگر دلیلی نیست» گفت‌وگوی خیالی مادری با پسر 16 ساله‌اش به اسم نیکولای را می‌خوانیم که خودکشی کرده است. کتابی است که از فقدان و هجران یک عزیز می‌گوید و قالب جدیدی دارد در حقیقت نویسنده عزا را به یک اثر هنری تبدیل کرده است.

در واقعیت نیز یی‌یون لی این اثر داستانی را پس از خودکشی فرزندش نوشته است. گفت‌وگوهای صمیمانه و سوزناک که پیچیدگی روابط دو نسل و رنج، غم و عشق را به تصویر می‌کشد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«چراغ سبز شد و به خیابانی پیچیدم که دو طرفش خانه‌های قدیمی ردیف شده و از بوته خالی بود. گفتم اگر ناگهان صاحب چیزی بشوی که خوب از آن سر درنمی‌آری، آیا می‌توانی بدون هیچ درکی، بی‌درنگ دورش بیندازی؟
چی؟
کلماتی که در اختیارم بودند، فقدان، عزا، غم، داغ، درد، انگار هیچ‌وقت نمی‌تواستند رنجی را که به جانم افتاده بود بیان کنند. آدم می‌تواند با فقدان و عزا و غم و داغ زندگی کند و باید بکند. این کلمات با هم چارچوب زندگی می‌شوند، به همان سفتی و محکمی سقف و کف و در و دیوار. اما چیز دیگری، مثل پرنده‌ای که با کوچک‌ترین توجه پرواز می‌کند و در می‌رود، یا جیرجیرکی که در تاریکی می‌خواند هم هست، چیزی که هرگز آنقدر نزدیک نیست که آدم بداند صدایش از کدام گوشه می‌آید» .

یی‌یون لی زاده پکن و فارغ‌التحصیل کارگاه نویسندگی آیووا و برند جوایز بسیاری از جمله جایزه پن/ همینگوی و جایزه بنیاد مک‌آرتور است. مجله نیویورکر او را یکی از بیست داستان‌نویس زیر چهل سال معرفی کرده است که باید آثارشان را دنبال کرد. او در پرینستون نیوجرسی زندگی و در دانشگاه پرینستون تدریس می‌کند. «مهربانتر از انزوا»، هزار سال دعای خیر»، «آوارگان»، «پسر طلا، دختر زمرد» و کتاب خاطراتش با عنوان «دوست عزیز، از زندگی خودم به تو در زندگی خودت می‌نویسم» عناوین آثار نشر یافته این نویسنده محسوب می‌شوند.

کتاب «آنجا که دیگر دلیلی نیست» نوشته یی‌یون لی با ترجمه آرزو احمی از سوی نشر برج منتشر شده و در مدت کوتاهی به چاپ دوم رسیده است. این اثر کپی‌رایت دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...