نگاهی به چاقوی یو نسبو | اعتماد


«چاقو» [Knife] دوازدهمین رمان از مجموعه هری هوله به عقیده بسیاری از تعقیب‌كنندگان (از جمله منتقد بخش كتاب وال استریت ژورنال) و براساس نظرات هواداران این كارآگاه خاكستری، جذاب و پیچیده بهترین رمان این مجموعه است. رمان «چاقو» داستان خود هری هوله و تصمیماتی است كه یو نسبو [Jo Nesbø] در قبال قهرمانش گرفته است. او در مصاحبه‌ای درباره این كتاب می‌گوید: «من قبلا هم در برابر شخصیت اصلی كارهایم سنگدلی به خرج داده بودم، اما هیچ‌وقت تا این حد بی‌رحم نبودم.» همین نكته منجر به راه پیدا كردن بیش از پیش مخاطب به لایه‌های شخصیتی تاریك هری هوله می‌شود و همین واقعی و خاكستری بودن قهرمان و افكار و عملكردش است كه مخاطب را با او همراه می‌كند. مواجهه سنگدلانه یو نسبو با قهرمانش و پیرنگ‌ها و داستان‌های فرعی كه یو نسبو در تار و پود این اثر تنیده است، همه و همه سایه‌ای از اندوه بر دنیای داستانی «چاقو» پهن كرده است.

چاقو»[Knife] یو نسبو[Jo Nesbø]

یكی از نكات مثبتی كه یو نسبو با موفقیت در مورد مجموعه هری هوله اجرا كرده است حفظ استقلال هر اثر به عنوان یك داستان مجزا از یك‌سو و سیر تكاملی و رو به ‌جلوی شخصیت‌های اصلی مجموعه و به خصوص هری هوله در هر داستان از سوی دیگر است. یو نسبو با هوشی كه به خرج داده است هم می‌تواند خواننده‌ها را به صورت مستقل جذب هر یك از رمان‌های این كارآگاه نروژی كند و هم می‌تواند عطش طرفداران مجموعه را برای همراهی با سیر شخصیتی هری هوله و سایر شخصیت‌های اصلی سیراب سازد. برای مثال اگر در آثار ابتدایی مجموعه یكی از موارد پررنگ مرتبط با شخصیت هری شوخی كردن افراد با نام‌خانوادگی او (با دیكته Hole) است، نویسنده در آثار بعدی بیشتر روی گره‌های شخصیتی و روانی او متمركز می‌شود و رفته‌رفته به این شخصیت عمق بیشتری می‌بخشد.

یكی دیگر از وجوه همیشه تحسین‌برانگیز كارهای یو نسبو توجه نویسنده به روانشناسی شخصیت و اشرافش بر آن است كه در چاقو به اعتراف خواننده‌ها و نقدهایی كه بر كتاب نوشته‌اند در حد ممتاز قرار دارد، چه پردازش لایه‌های روان هری هوله و شخصیت‌های خاكستری در دل داستان و چه لایه‌های روانی و شخصیتی مجرمان و شخصیت‌های منفی داستان. به قول منتقد بخش كتاب نیویورك‌تایمز «آیا كسی می‌تواند بهتر از یو نسبو مجرمینی ترسناك‌ و مرموز خلق كند؟» نسبو این توانایی را دارد كه همچون فرشته‌ای لطیف‌ترین احساسات انسانی را توصیف كند؛ عشق، غم، شادی، فراق. این در حالی است كه وقتی وارد دنیای جنایتكاران و شخصیت‌های منفی كارهایش هم می‌شود، پلیدی افكار و اعمال آنان را با چنان مهارتی توصیف می‌كند كه گویی این كلمات با قلم شیطان روی كاغذ آمده‌اند.

جنگ و بلاهای خانمان‌سوزی كه به سر مردم جنگ‌زده می‌آید از مضامین مورد توجه نویسنده چاقو در آخرین اثرش است. یو نسبو همچنین به دشواری‌های جسمی و روحی طاقت‌فرسایی اشاره می‌كند كه سربازانی كه ناخواسته وارد این جنگ‌ها شده‌اند در طولانی‌مدت با آنها دست‌و‌پنجه نرم می‌كنند.

نكته دیگری كه در زمان ترجمه «چاقو» توجهم را بیش از هرچیز دیگری جلب كرد، نگاه ستایش‌آمیز كتاب به موسیقی است. ارجاعات فراوان یو نسبو به آهنگ‌های مختلف و نقش آنها در پیشبرد داستان آنچنان با روایت داستان عجین است كه استفاده از آنها بدون تردید فقط از یو نسبو كه خود خواننده و آهنگساز گروه پاپ نروژی دی دِره است، برمی‌آمد. خوانندگان كتاب قاعدتا باید همزمان با خواندن چاقو به آهنگ‌ها یا آلبوم‌های مورد اشاره در كتاب هم گوش كنند تا بتوانند دنیای شخصیت‌ها را بهتر درك و داستان را دنبال كنند.

مخاطبان جدیدترین رمان هری هوله در سایت گودریدز تاكنون یازده هزار بار به آن امتیاز داده‌ و هزار و سیصد نقد بر آن نوشته‌اند كه حاصل این نظرات میانگین امتیاز 4.3 از 5 است.

[رمان چاقو نوشته یو نسبو با ترجمه سینا شاه‌بابا در 688 صفحه توسط نشر چترنگ‏‫ در ۱۳۹۸ منتشر شده است]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...