روایت اندوهِ فقدان انسان‌ها | الف


کارلو کاسولا [Carlo Cassola] رمان‌نویس و مقاله‌نویس ضد فاشیسم اهل ایتالیا و از مهمترین نویسندگان ایتالیای بعد از جنگ جهانی دوم بود که سال۱۹۶۰ برنده جایزه استرگا شد. این جایزه یکی از معروف‌ترین جوایز ادبی ایتالیا است که از سال ۱۹۴۷ هر سال به کتاب داستانی منثور داده می‌شود. کاسولا سال ۱۹۱۷ در خانواده‌ای مرفه در رُم متولد شد و پیش از آنکه به مدرسه برود خواندن و نوشتن را یاد گرفت. او در کودکی به جانورشناسی و مطالعه در این باب علاقه داشت؛ آن‌قدر که پدرش پیش‌بینی می‌کرد وی طبیعی‌دان بشود. در دوران مدرسه نیز به تاریخ علاقه‌مند شد و بعدها به ورزش. جغرافی و سینما هم از دیگر علائق او بود. اما سرانجام نویسنده شد.

کاسولا برای اینکه ناچار نباشد زیاد درس بخواند و بتواند بیشتر وقت خود را صرف ادبیات کند، در دانشکده حقوق ثبت‌نام کرد. او از همان روزها شروع به نوشتن شعر و قصه‌ی کوتاه کرد تا جنگ جهانی دوم که در کار نویسندگی‌اش وقفه افتاد. وی در دوران جنگ هسته‌ای پارتیزانی تشکیل داد و حضور در نهضت مقاومت در این دوره منبعی برای بعضی قصه‌هایی شد که بعدها نوشت. نطفه‌ی اولیه‌ی رمان «برش جنگل» [Il taglio del bosco] نیز در همان دوران شکل گرفت و همچنین آشنایی او با هیزم‌شکنان در آن زمان و به ویژه آشنایی‌اش با هیزم‌شکنی که مدتی ناپدید و بعدها مشخص شد که به دست آلمانی‌ها تیرباران شده، در این رمان بسیار اثرگذار بوده است.

کاسولا در آثارش از دشواری‌های زندگی مردم توسکانای ایتالیا و سرخوردگی روشنفکران ایتالیایی که در دوران سلطه‌ی فاشیسم در ایتالیا می‌زیستند، می‌نویسد. رمان‌های «فائوستو» و «آنّا» و «همخواهِ بوبه» از دیگر آثار مشهور کاسولا هستند. او را یکی از نخستین نویسندگان شیوه‌ای از قصه‌نویسی دانسته‌اند که در فرانسه رمان نو نامیده شد.

کتاب «برش جنگل» اثر این نویسنده که به تازگی توسط فرهنگ نشر نو چاپ شده روایت زندگی پنج مرد در جنگل توسکاناست که کارشان بریدن درخت‌ها و فروختن چوب و آماده‌سازی زمین برای دور بعدی کشت است. به عبارت دیگر این رمان حکایت رنج و سختی کار و چگونگی گذران زندگی و روایتی واقع‌گرایانه و همراه با نگاهی شاعرانه به زندگی ناگزیر کارگران است.

«برش جنگل» روایت اندوه ناشی از فقدان ابدی انسان‌ها نیز هست. «گولی یلمو»، شخصیت اصلی داستان، که همسرش را از دست داده، خود را غرق کار کرده تا این اندوه را از یاد ببرد و بدین طریق غم خود را تسکین دهد. بسیاری بر این اعتقادند که این ماجرا شرح حال خود کارلو کاسولاست که هنگام نوشتن این کتاب همسرش را از دست داده و این اتفاق باعث تغییر نگاه او به ادبیات و شیوه‌ی داستان‌نویسی شده است.

متن اولیه‌ی رمان «برش جنگل» با عنوان اصلی عنوان اصلی Il taglio del bosco نخستین بار در سال ۱۹۵۰ به زبان ایتالیایی منتشر شد. بر اساس این رمان فیلمی هم به بازیگری جیان ماریا ولونته ساخته شده است. نویسنده در این رمان، از زاویه‌ی دید راوی سوم‌شخص، شخصیت اصلی رمان را تعقیب می‌کند و حین ثبت رفتارها و حرکات او و بیان افکار و دغدغه‌هایش، اندوه او را به تصویر کشیده و به خوبی به خواننده منتقل می‌کند.

کاسولا در آثارش که بیشتر درباره‌ی زندگى مردم عادى توسکاناى ایتالیاست، از تصویرهای دقیق و گیرا وبهره‌گیرى از مضامین زندگی سخت مردم این منطقه که به هسته اصلى فرهنگ ایتالیایى بعد از جنگ تبدیل شد، کمک گرفته است. او واقعیت را، همان ‌گونه که هست، می‌بیند و بازنمایی می‌کند، بى‌‌آنکه در دام آرایه‌ها و صنایع بیانی سبکى بیافتد. آثار او نه ‌تنها درد و رنج شهروندان عادى، بلکه سرخوردگى روشنفکران ایتالیایى را برجسته می‌کند که در دوره فاشیسم مجال چندانى براى آزادی بیان نداشتند. کاسولا در یادداشت آغازین کتاب، علاوه بر اشاره‌ای به زمان وقوع حکایت «برش جنگل» و چگونگی نگارش آن، از خود و گذشته‌اش و شرحی از نویسندگی‌اش نوشته است. کتاب در 10 فصل و 130 صفحه به پایان می‌رسد و سپس چند صفحه‌ای درباره‌ی خود نویسنده برای مخاطب شرح داده شده است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «اگر به تو بگویند "یک سینه پهلو بوده است، یک سرطان بدخیم"دلیل نمی‌شود که تن بدهی؛ اما همواره از هیچی بهتر است. در دهکده می‌گفتند که طفلکی همسرش سحر و جادو شده است، این هم خود نقطه نظری بود؛ اما گولی یلمو قبولش نداشت؛ با اینکه مخالف باورهای جادو جنبلی نبود. دون ماریو دست روی شانه‌هایش گذاشته بو و به او گفته بود که دل آرام بدارد؛ چرا که این خواست خدا بوده است...»

برش جنگل» [Il taglio del bosco]

رمان «برش جنگل» با ترجمه‌ی محسن طاهر نوکنده منتشر شده است. این مترجم، روزنامه‌نگار، شاعر، نویسنده و منتقد ایرانی متولد ۱۳۲۶ است. کتاب‌های الف، ابریشم و کشف جویس دیگر ترجمه‌های نوکنده هستند. از او همچنین دو اثر تألیفی به نام‌های جناب فریدون: شوخی‌نگاره‌های فریدون جناب و سهراب سپهری: طرح‌ها و اتودها منتشر شده است. نوکنده تحصیلات متوسطه را در مدرسه‌ی دارالفنون تهران گذراند و از آنجا دیپلم ادبی گرفت و بعد از آن در ایتالیا، در هنرکده هنرهای زیبای رُم و هنرکده آلبرتینای تورینو، تحصیل کرد. او مدتی در دانشگاه تهران زبان و ادبیات ایتالیایی تدریس می‌کرد. همکاری با روزنامه‌ی «آیندگان» و مجله‌ی «آدینه»، سردبیری مجله‌ی «بیدار» (چاپ کلن) و انتشار مجله‌ی ادبی «این شماره با تأخیر» فعالیت‌های او در عرصه‌ی روزنامه‌نگاری‌اند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
تراژدی روایت انسان‌هایی است که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، اما داستان همه‌ی آنهایی که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، تراژیک به نظر نمی‌آید... امکان دست نیافتن به خواسته‌هامان را همیشه چونان سایه‌ای، پشت سر خویش داریم... محرومیت ما را به تصور و خیال وا می‌دارد و ما بیشتر از آن که در مورد تجربیاتی که داشته‌ایم بدانیم از تجربیات نداشته‌ی خود می‌دانیم... دانای کل بودن، دشمن و تباه‌کننده‌ی رضایتمندی است ...