جامع السعادات. کتابی در اخلاق به عربی تألیف ملامحمدمهدی نراقی از حکما و فقهای سده دوازدهم و سیزدهم . محقق نراقی در مقدمات علوم شرعی، فقه، اصول فقه و رجال استاد مسلم؛ در علم اخلاق و فلسفة‌الاهی بارع و مسلط و در فنون ریاضی صاحب نظر بود و در جمیع این علوم تألیفات و آثاری پدید آورد.
 
اگر چه در دوره اسلامی کتاب‌هایی درباره اخلاق نوشته شده اما اخلاق به علم (در معنای امروزی کلمه) تبدیل نشده و در شمار سایر علوم اسلامی قرار نگرفته بود. به نظر می‌رسد عالمان دینی با وجود تعالیم اخلاقی قرآن و روایات، خود را از تألیفی مستقل در باب اخلاق بی‌نیاز می‌دیده‌اند زیرا معتقد بودند که مسلمانان با اتکا به قرآن و با به کار بستن دستورهای آن به نیکی و راستی دست خواهند یافت. این روش فکری در باب اخلاق بر خلاف روش فکری اندیشمندان یونانی است. از این رو در سراسر آثار اخلاقی جهان اسلام به آیات و روایات استناد شده است و احتمالا عالمان دینی تدوین اخلاق معقول و صرفا مبتنی بر عقل عملی و بدون اتکا به ایمان و عقیده را غیرممکن یا نالازم می‌دانسته‌اند. چنانکه به نظر محمد عبدالله دراز، اخلاق بدون عقیده و ایمان به حقیقت اخلاقی جایگاهی ندارد.

جامع‌السعادات به تصریح مؤلف (1387 ج 1 ص 35) یک بخش از حکمت عملی قدیم (اخلاق) را در بر می‌گیرد و درباره سایر بخش‌ها (تدبیر منزل و سیاست مدن) سخن نمی‌گوید؛ زیرا غرض وی از تألیف آن تنها بحث در چگونگی اصلاح نفس و تهذیب اخلاق بوده است.

جامع السعادات مشتمل بر سه باب است:
باب اول در مقدمات که در آن مباحث کلی و مبانی علم اخلاق بدین ترتیب مطرح شده است: تجرد و بقای نفس، تأثیر طبیعت آدمی بر اخلاق، نقش تربیت در اخلاق، شرف علم اخلاق به سبب شرافت موضوع و غایتش، ترکیب حقیقت انسان از جهات متقابل و اینکه غایت سعادت تشبه به مبدأ است.
باب دوم در اقسام اخلاق شامل مباحثی چون: اجناس فضائل و رذائل، فضائل چهارگانه (حکمت، عدالت، شجاعت و عفت)، در حقیقت عدالت، ادراک کننده فضائل و رذائل کیست؟، حد وسط (اعتدال) و اطراف آن (افراط و تفریط) در اخلاق.

باب سوم درباره اخلاق پسندیده شامل یک مقدمه و چهار مقام. در مقدمه از راه نگهداری اعتدال فضائل درمان کلی بیماری نفس و درمان ویژه بیماری نفس بحث می‌شود و در مقامات از قوه عاقله، امور متعلق به قوه غضب، رذائل و فضائل قوه شهوت، رذائل و فضائلی که مربوط به این قوای سه گانه است، سخن به میان می‌آید.

مؤلف جامع السعادات بر این باور بود که مقصود از وضع قوانین و ارسال رسل آن است که آدمیان از مرتبه حیوانات و شیاطین بیرون آیند و به روضات علیین نایل شوند و این مقصود تحقق پیدا نمی‌کند،‌ مگر با رهایی (تخلیه) از رذایل و آراسته شدن (تحلیه) به فضائل اخلاقی. این تزکیه مشروط بر شناسایی خصلت‌های ویرانگر خلق و خوی نجات‌بخش و آشنایی با اسباب آنها و چگونگی درمان صفات مهلک اخلاقی است و چنین امری همان "حکمت حقیقی" است که خداوند اهلش را ستوده و دانستن آن ضروری است. این حکمت راستین موجب حیات حقیقی و سعادت سرمدی است. از نظر مؤلف حکمای گذشته به اندازه ادراک و اندیشه خود در جمع‌آوری، تدوین، نشر و تبیین این علم بسیار کوشیده‌اند اما با ظهور اسلام نکته‌های اخلاقی به تفصیل تبیین شد، طوری که آنچه حکما و عرفای بزرگ پیشین و غیر ایشان از آیینها و ادیان متعدد بیان کرده بودند در مقایسه با آن ناچیز می‌نمود. و حجم بسیاری از آن تعالیم و معارف اخلاقی به صورت اخبار و روایات در جاهای مختلف پراکنده بود و دست یافتن به آنها و فراگرفتن تمام آنها برای همگان میسر نبود؛ ناچار می‌بایست به صورت منظم در یک جا گردآوری می‌شد تا دستیابی به همه آنها آسان باشد. از این رو در جامع السعادات خلاصه‌ای از آنچه در شریعت وارد شده آمده و گزیده‌ای از آنچه اهل عرفان و حکمت در این‌باره پرداخته‌اند بدان افزوده شده است.

مثلا در تبیین نظری فضیلت از نظریه اعتدال و حد وسط ارسطویی اقتباس کرده است و دیدگاه مؤلف در این باره کاملا ارسطویی است. از نظر نراقی فضیلت، حد وسط است و تجاوز از آن خواه به سوی افراط باشد یا تفریط به رذیلت می‌انجامد. پس فضائل یعنی حد وسط‌ها و رذائل اطراف آنها هستند. وسط امری معین است که قابل تعدد و تکثر نیست اما اطراف آن در شماره نامتناهی است. بنابراین فضیلت به مثابة مرکز دایره است و رذائل به مثابة نقاطی اند که از مرکز به محیط قابل فرض‌اند.
 
ملامحمدمهدی نراقی در تألیف جامع السعادات به برخی از متون متقدم در علم اخلاق توجه داشته است چنانکه در مباحث باب‌های اول و دوم، گاه از حکمای پیشین مانند فیثاغورس، افلاطون، ارسطو، ابوعلی مسکویه و دیگر حکما نقل قول شده است. به نظر می‌رسد که نراقی در مباحث نظری اخلاق بیش از همه از کتاب تهذیب الاخلاق  ابوعلی مسکویه و اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی بهره برده است. وی ابوعلی مسکویه را استاد علم اخلاق و از اولین دانشمندان مسلمانی دانسته که کتاب اخلاقی تدوین کرده است. اما در باب سوم جامع السعادات ــ که در آن جزئیات مباحث اخلاقی را مطرح کرده ــ غالبا به آیات و روایات استناد و از این طریق مراد خود را اثبات و بیان نموده است.

در باب چگونگی استناد این کتاب به منقولات، گویی مؤلف به احادیث مرسل اعتماد کرده و بدون التفات به صحت و سقم آنها به نقل آنها پرداخته و خود را از ذکر منابع بی‌نیاز دیده است. شاید بتوان این تسامح را چنین توجیه کرد که تلاش علمای اخلاق در آثار اخلاقی مصروف آن شده است که آموزه‌های اخلاقی به خوبی و به وجهی مؤثر القا شوند و استشهاد به منقولات وسیله‌ای برای نیل به این منظور بوده است.

زبان نگارش جامع السعادات نشان دهنده دوره ضعف زبان عربی است. گاه مؤلف الفاظ و عباراتی به کار برده که نمی‌توان در زبان عربی مجوزی برای کاربرد آنها یافت مانند کلمه "هلاکت" که صحیح آن "هلاک "است.

یکی از مباحثی که در جامع السعادات آمده بحث اتحاد عمل و جزاست که اهمیت خاصی دارد. نراقی با طرح این بحث از یک سو نتایج تربیتی گرفته و از سوی دیگر چگونگی کیفر و پاداش را تبیین نموده است. نکته حائز اهمیت اینکه وی از طریق آیات و روایات مدعای خود را اثبات و تنها در یک مورد به قول فیثاغورس استناد کرده است.

اهمیت کتاب جامع السعادات بیشتر از این حیث است که مؤلف خلقیاتی برجسته و روحیه‌ای سرشار از ایمان داشته و اهل عمل صالح بوده است و سر اقبال به جامع السعادات در روح ایمانی است که از قرائت آن هویدا می‌گردد در حالی که از لحاظ علمی از برخی کتب متداول که فاقد ذوق و معنویت جامع السعادات‌اند چیز بیشتری ندارد.

به طور کلی در کتاب‌های اخلاق قبل از جامع السعادات یا صرفا جنبه‌های عقلی، نظری و فلسفی منظور بوده (همانند السعادة، الاسعاد، تهذیب‌الاخلاق و اخلاق ناصری) یا جنبه‌های دینی و عملی غلبه داشته است (مانند احیاء علوم الدین، کیمیای سعادت و المحجة البیضاء) اما کتاب جامع السعادات مشتمل بر هر دو جنبه با سبک و اسلوبی ویژه است.

جامع السعادات به تصحیح شیخ محمود بروجردی در 1312 در تهران چاپ سنگی شد. همچنین با تصحیح و تعلیقات سیدمحمد کلانتر همراه با مقدمه شیخ "محمدرضا مظفر" در نجف و در سه مجلد به چاپ رسیده است. این کتاب برای اولین بار توسط سیدجلال الدین مجتبوی به فارسی ترجمه شده و در سه جلد (در 1377 ش) به چاپ رسیده است. گزیده‌ای از آن نیز بارها مستقلا چاپ شده است.

کتاب "معراج السعاده" تألیف ملا احمد نراقی (نراقی ثانی) فرزند ملامحمدمهدی نراقی را از جهتی می‌توان تلخیص فارسی کتاب جامع السعادات دانست که در آن مباحث اخلاقی با عباراتی واضح بیان شده تا همه مردم از آن بهره مند شوند. در عین حال "معراج السعادة" فقط ترجمه و تلخیص "جامع السعادات" نیست بلکه در بیان مطالب تفاوت‌هایی با آن دارد و در بسیاری از موارد مباحث اجمالی جامع السعادات به تفصیل در معراج السعادة آمده است. تفاوت عمده جامع السعادات و معراج السعاده آن است که جامع السعادات دارای رویکردی علمی است و در آن استدلال و ارائه برهان به چشم می‌خورد، اما معراج السعاده دارای رویکردی علمی ـ خطابی است. از سوی دیگر چون مخاطب معراج السعاده عموم مردم است در آن سعی شده تا مطالب با ارائه شواهد نقلی و روایی یا آمیزه‌ای از نقل و دلیل با ذکر اشعار و با زبانی روان و جذاب و به دور از پیچیدگی‌های مباحث علمی بیان گردد از این رو استفاده از آیات و روایات در معراج السعاده بیشتر از جامع السعادات است .

تبویب و ترتیب و فصول و عناوین این دو کتاب تا حدودی تفاوت دارند. مثلا باب اول جامع السعادات دارای شانزده فصل است اما باب اول معراج السعاده، ده فصل دارد که در سه فصل عنوان مشترک و در دو فصل محتوای مشترک دارند. بنابراین در معراج السعاده برخی از فصول جامع السعادات یافت نمی‌شود و همچنین برخی از فصولی که در آن یافت می‌شود در جامع السعادات موجود نیست.

نصرالله حکمت. دانشنامه جهان اسلام

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...