«کروم» نام خانه­‌ی روستایی هنری ویمبوش ثروتمند است و همان جاست که قهرمان ماجرا، شاعری جوان و خجالتی و عاشق خواهرزاده­‌ی صاحبخانه، به عنوان میهمان اقامت می‌­گزیند... آن تنها شخصیتی است که فلسفه­‌اش «لذت بردن از خوشی­های زندگی و فرار از رنجها» است... عشق جسمانی را به او می­‌شناساند و کمکش می­‌کند تا خود را از تربیتی منزه­‌طلبانه نجات دهد.

زرد کرومی Crome Yellow آلدوس هاکسلی
زرد کرومی[Crome Yellow]. نخستین رمان آلدوس هاکسلی(1)(1894-1963)، نویسنده‌­ی انگلیسی. زمانی که این کتاب منتشر شد، به نظر آمد که دوران  پس از جنگ، رمان نویسی هم طراز موران(2) و ژیرودو(3) به دست آورده است. این هجو سرشار از هاله‌­های معنایی درباره‌­ی انگلستان منزه طلب و طالب زیبایی، از نظر تحلیل و زیبایی و نوشتار، آغاز شایان توجهی است. «کروم» نام خانه­‌ی روستایی هنری ویمبوش(4) ثروتمند است و همان جاست که قهرمان ماجرا، شاعری جوان و خجالتی و عاشق خواهرزاده­‌ی صاحبخانه، به عنوان میهمان اقامت می‌­گزیند. دنیس(5) ضمن اینکه به آن(6) ابراز عشق می‌کند موجب می­‌شود تا با اشخاصی بسیار عجیب آشنا شویم: پریسیلا(7) ویمبوش به علم غیب می‌­­پردازد و وقتش را به تنظیم طالع بازیگران بریج یا به شرط بندی اسب دوانی می‌­گذراند. دوستش، خانم جنی مالیون(8)، پیردختری که در برج عاج ناشنوایی‌­اش انزوا گزیده است، یادداشتهای خصوصی­اش را از کاریکاتور پر می­‌کند. هنری ویمبوش مردی طالب زیبایی است. او مدام از تابلوهای پریمیتیف ایتالیایی دم می­‌زند و تاریخچه­‌ی نیاکانش را می­‌نویسد و خواندن دست نوشته‌­هایش را که لحن داستانی آن یادآور سبک کهنه‌­ی قرن هجدهم است، به اطرافیانش تحمیل می­‌کند. آقای اسکوگن،(9) دوست قدیمی هنری دیمبوش در کالج، با ارائه­‌ی اصول خردگرایانه‌­اش در مورد حکومت مطلوب، دنیس را از ابراز عشق به آن باز می­‌دارد. آن تنها شخصیتی است که فلسفه­‌اش «لذت بردن از خوشی­های زندگی و فرار از رنجها» است. در پس زیبایی کودکانه­‌اش، ذهنی بسیار پخته پنهان است. بنابراین، گومبالد(10) نقاش را به آرمان‌گرای جوان، که از بیهودگی هستی سخن می­‌گوید، ترجیح می‌دهد. در این نمایشگاه انواع مفاهیم هستی، که دنیس از آن عبور می­‌کند، ایوان و مری نمایندگان دور ریختن پیش داوریهای جنسی اند.

مری جوان، با اینکه شیفته‌­ی روان­کاوی و کوبیسم و مهار کردن زاد و ولد است، دختر معصوم وازده‌­ای است. ایوان عشق جسمانی را به او می­‌شناساند و کمکش می­‌کند تا خود را از تربیتی منزه­‌طلبانه نجات دهد، اما به عوض آرامشی که او انتظارش را می­‌کشید در چنگ «اندوهی تازه و ژرف» رهایش می­‌سازد. در پایان جشن بزرگ دهکده، دنیس آن را در میان بازوان گومبالد غافلگیر می­‌کند. از حسادت بر فراز برج قدیمی می‌­رود تا به زندگی خود خاتمه دهد. ملاقات به جای مری که با اعتراف به اندوه خود او را دلداری می­‌دهد، موجب نجاتش می­‌شود. خود را ملزم به ترک میزبانانش می­‌کند و بیهوده بر رفتن خود افسوس می­‌خورد اما آن، که از نقاش سرخورده است، اقدام به بازگشت به سوی او می­‌کند. طرح و توطئه احساسی بهانه‌­ای است که به هاکسلی امکان می­‌دهد تا نمایشگاهی از چهره­‌های نو به وجودآورد و دنیایی توخالی تصویر کند که تمایلات خودجوش به سختی در آن بروز می‌­یابند. نثر ظریف گفتگوها با طنز خنده‌­داری در توصیف همراه می­‌شود. به طور مثال، اسکوگن پیر به «یکی از آن سوسمار- پرنده­‌های دوران سوم زمین شناسی» شبیه است. ویمپول (11) اشراف زاده « با چهره­‌ی کلاه ملون» متأسف است که تمام اهالی دهکده نمرده‌­اند، زیرا در آن صورت از خواندن روایت جشن بیشتر لذت می­‌برد! نویسنده که سبکبال از برازندگی است، و بیشتر انسانی محفلی است تا سرخورده، باز هم دنیایی جذاب و شاد می­‌آفریند؛ حال آنکه در آن برگهای خشک انتقادش بی‌رحمانه­‌تر خواهد شد.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

1.Aldous Huxley  2. Morand 3. Geraudoux 4.H.Wimbush 5. Dennis
6.Anne 7.Priscilla  8.J.Mullion  9.Scogan  10. Gombauld 11.Wimpole

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...