«حالات و مقامات م. امید» نوشته دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی توسط انتشارات سخن،‌ به نمایشگاه کتاب رسیده است.

به گزارش همشهری‌آنلاین کتاب «حالات و مقامات م. امید» مجموعه‌ای از نوشته‌ها و خاطرات دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی درباره شاعر نامدار خراسانی، مهدی اخوان ثالث است که در چند بخش منتشر شده است.

به گفته آقای شفیعی کدکنی، بخش اول کتاب خاطرات شخصی اوست از اخوان ثالث که در آن کوشیده است، تصویری همه جانبه از شخصیت او ارائه کند. او در این مقدمه می نویسد« انگیزه این بخش تلفنی بود که چند روز بعد از درگذشت اخوان، سایه عزیز و بزرگوار از آلمان زده بود به محسن باقرزاده، مدیر انتشارات توس، و بدین گونه بخش اول کتاب،نامه‌ای است که خطاب به سایه عزیز و بی‌مانند نوشته‌ام بعدها در طول سالیان، در خلال صفحات آن نامه، چیزهایی افزوده‌ام که ممکن است از لحاظ نظم تاریخی و کرونولوژی ناهماهنگ بنماید»

آقای شفیعی کدکنی در این کتاب در واقع هم به نقد ساختاری و صوری کار او و مباحث نقد اجتماعی و روانشناسی آثار اخوان پرداخته‌است. برخی از نوشته‌های او همان نقد‌های نیم‌ قرن قبل است که شفیعی سعی کرده است آنها را بدون هیچ دخل و تصرفی در این کتاب بیاورد چرا که معتقد است این نوشته‌ها خود بخشی از تاریخ نقد شعر ایران است که در دوره‌ای خاص از زندگی  او نوشته و به رغم تمامی خامدستی‌ها باید به همان صورت انتشار یابد.

این کتاب در 264 صفحه به قیمت 7500 تومان در غرفه انتشارات سخن به همراه کتاب تازه دیگر دکتر شفیعی کدکنی با عنوان با چراغ و آینه  منتشر شده است،‌عرضه می‌شود.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...