شاهزاده نازلی؛ پشت صحنه «تحریر المرأه» | دین‌آنلاین


پژوهشگران ایرانی آغاز نواندیشی و حرکت اصلاحی قاسم امین درباره زنان را بعضاً به تحصیل در فرانسه و آشنایی او با محمد عبده، سید جمال‌الدین اسدآبادی و سعد زغلول ارتباط می‌دهند، در حالی که این موارد تأثیر مستقیمی بر نظرات اصلاح‌گرایانه او درباره زنان نداشته‌اند. چنین تصوری از سوی محققان داخلی به ناآشنا بودن ایشان با قاسم امین پیش از «تحریر المرأه» باز می‌گردد. هدی شعراوی نقل کرده که شیخ عبدالعزیز البشری در مراسم یادبود قاسم امین بیان کرده که او در اوایل زندگی، فرد مرتجعی بوده است. مرتجع خواندن قاسم امین به انتشار اولین کتاب او پس از بازگشت از فرانسه با نام «المصریون» مرتبط است.

المصریون قاسم امین

«المصریون»؛ دلیل مرتجع بودن قاسم امین
داستان از این قرار است که در سال 1894. م شخصی به نام دوک دارکو از فرانسه به مصر سفر می‌کند و از نزدیک با مردم مصر و فرهنگ ایشان آشنا می‌شود. همین امر باعث می‌شود که او کتاب «راز عقب‌ماندگی مصریان» را نوشته و به اسلام حمله کند. او با تمرکز بر زنان مصری، علت عقب‌ماندگی آنان را به اسلام ارتباط می‌دهد. قاسم امین با مطالعه کتاب به‌شدت متأثر شده و حتی از شدت ناراحتی ده روز بیمار می‌شود. پس از بهبودی، کتاب «المصریون» را در رد نظرات دوک دارکو و دفاع از اسلام به زبان فرانسوی می‌نویسد. (امروزه این کتاب با ترجمه عربی با نام «المصریون: دفاعاً عن الإسلام و المسلین» در دسترس است).

قاسم امین با هدف دفاع از اسلام، در کتاب مذکور از حجاب و عدم اختلاط مردان و زنان حمایت کرده و می‌نویسد: «دین ما… دستور می‌دهد که مردان، اجتماع خود را داشته باشند که در آن هیچ زنی وارد نشود و زنان نیز بدون اینکه مردی در میان آنها باشند، دور هم جمع شوند. با این کار، دین می‌خواسته از مردان و زنان در برابر ضعف ذاتی آنان محافظت کند و منبع شر را به‌طور اساسی از بین ببرد». هم‌چنین درباره چندهمسری نتیجه می‌گیرد که «تعدد زوجات برای تضمین سرپناهی برای زنان و پدری دائمی و مطمئن برای فرزندانشان تأیید شده است». او از زن مصری شدیداً دفاع و به آزادی زن اروپایی حمله می‌کند و حتی زنان مصری تأثیر گرفته از غرب را مورد انتقاد قرار می‌دهد و بیان می‌کند: «در اینکه زنان به امور مردانه بپردازند، من نفعی برای ایشان نمی‌بینم. مشاهده یک مادر فداکار مرا سرشار از مهربانی می‌کند؛ همان‌طور که دیدن بانویی که از خانه همسرش مراقبت می‌کند احساسات مرا برمی‌انگیزد. اما وقتی می‌بینم زنی جا پای مردان گذاشته و کتابی در دست دارد، هیچ احساسی ندارم».

در همان زمان شاهزاده «نازلی فاضل» کتاب «المصریون» را خوانده و به‌شدت عصبانی می‌شود؛ زیرا نقد او به زنان مصری متأثر از غرب را متوجه خودش می‌داند. دلیل اینکه شاهزاده نازلی چنین برداشتی می‌کند، این است که او اولین «سالن ادبی» را به تأسی از سالن‌های ادبی1 پاریس در قاهره تأسیس کرده و مردان بسیاری هم‌چون محمد عبده2، سعد زغلول3، عبدالکریم سلمان4، فارس نِمر5، یعقوب صروف6 و ابراهیم المویلحی7 و پسرش – محمد8– بدانجا رفت و آمد داشتند.

شاهزاده نازلی دختر مصطفی فاضل پاشا و از دودمان محمدعلی پاشا حاکم وقت مصر، از سیزده تا 22 سالگی به‌همراه خانواده در استانبول سکونت داشت و پس از درگذشت پدر، به مصر بازگشته و بعد از اقامتی حدوداً دوساله، مجدداً با همسرش – خلیل پاشا – که به‌عنوان سفیر مصر در پاریس انتخاب شده بود، عازم فرانسه می‌شود. اقامت وی در پاریس دوران مهمی در زندگی او محسوب می‌شود؛ زیرا از یک سو به‌دلیل موقعیت همسرش با سیاستمداران بسیاری آشنا شده و از سوی دیگر به مطالعه و یادگیری می‌پردازد و به شش زبان تسلط پیدا می‌کند. علاوه بر این‌ها، سالن‌های ادبی پاریس نیز یکی از گزینه‌های مورد علاقه او بودند؛ به‌طوری که پس از بازگشت به مصر در اوایل دهه 1880. م در کاخش یک سالن ادبی راه‌اندازی می‌کند.

خشم شاهزاده نازلی و تغییر دیدگاه‌های قاسم أمین
پس از مطالعه کتاب «المصریون» شاهزاده نازلی به‌شدت خشمگین می‌شود. او که با محمد عبده رابطه نزدیکی داشته، به‌تندی عبده را تهدید می‌کند که شش مقاله در رد نظریات مطرح شده قاسم امین در کتاب «المصریون» می‌نویسد و آن‌ها را در روزنامه «المقطم» منتشر می‌کند. عبده و زغلول با امین صحبت می‌کنند و از او می‌خواهند خطاهایش در کتاب مذکور را جبران کند و امین هم می‌پذیرد. اطمینان از این موضوع باعث می‌شود تا شاهزاده خانم از نوشتن آن مقالات منصرف شود. سعد زغلول، قاسم امین را به شاهزاده نازلی معرفی می‌کند و از آن زمان رفت و آمد وی به سالن ادبی شروع می‌شود. کم‌کم او تحت تأثیر عقل و حلم و فضیلت شاهزاده خانم قرار می‌گیرد و نظرات خود درباره زنان را تغییر داده و خواستار آزادی ایشان می‌شود. بنابراین او با حمایت محمد عبده و سعد زغلول کتاب «تحریر المرأه» را منتشر می‌کند و در آن به نقد همان مواردی می‌پردازد که پنج سال پیش در کتاب «المصریون» از آن‌ها دفاع کرده بود. فارس نِمر در مقاله‌ای که در سال 1929. م در مجله «الحدیث الحلبیه» منتشر کرده، نگارش اولین کتاب در دفاع از حقوق زنان توسط قاسم امین را حاصل لطف شاهزاده نازلی بیان می‌کند.

شناخته شدن قاسم امین به‌عنوان آغازگر جنبش اصلاحی زنان، در واقع مرهون بانوی تحصیل‌کرده و فاضل، شاهزاده «نازلی هانوم» است که طی مدت پنج سال، قاسم امین «مرتجع» را به قاسم امین «اصلاح‌گر» تغییر داد. اگر سالن ادبی این بانو نبود تا مردان شهیر آن روزگار در آن جمع شوند و درباره موضوعات مختلف ادبی، سیاسی و فرهنگی با یکدیگر گفتگو کنند، هرگز نمی‌توانستند از نزدیک شاهد توانمندی زنان تحصیل‌کرده‌ای مانند شاهزاده «نازلی فاضل» بدون خدشه‌دار شدن عفت آنان باشند و احتمالاً هرگز تفکرات امین نیز تغییر نمی‌کرد؛ چرا که تحصیل در فرانسه نیز چنین تأثیر ژرفی بر وی نگذاشته بود.

منابع:
أمین، قاسم. المصریون: دفاعا عن الإسلام والمسلمین. ترجمه: سعاد التریکی. تونس: المجمع التونسی للعلوم والآداب والفنون بیت الحکم.1990. م.
کحاله، عمر رضا. أعلام النساء فی عالمی العرب و الإسلام. جلد 5. بیروت: مؤسسه الرساله.
المقدم، محمد أحمد إسماعیل. عوده الحجاب. دار طیبه. 2007. م، الطبعه العاشره.

ارجاعات:
1. سالن مکانی بوده که در آن یک فرد برجسته یا علاقه‌مند میزبان گروهی از افراد می‌بوده، چه برای تفریح و چه برای تبادل دانش، مناظره، و نزاع و گفتگو به سبک حکمت معروفی. سالن‌ها اغلب با جنبش ادبی، فلسفی و فکری فرانسه در قرن‌های هفدهم و هجدهم مرتبط هستند.
2. (1849 – 1905. م) فقیه، حقوق‌دان، اصلاح‌گر دینی، مفتی مصر، شاگرد سید جمال‌الدین اسدآبادی، صاحب تفسیر المنار و شرح نهج‌البلاغه.
3. (1859 – 1927. م)، رهبر مبارزات ضداستعماری مردم مصر برای کسب استقلال از انگلستان و و بنیان‌گذار حزب وَفد.
4. (1849 – 1918. م)، قاضی، نویسنده، یکی از چهره‌های جنبش اصلاحی مصر، دوست و دست‌یار محمد عبده.
5. (1856 – 1951. م)، از بنیانگذارن روزنامه سیاسی المقطم و مجله علمی المقتطف.
6. (1852 – 1927. م)، بنیانگذارن روزنامه سیاسی المقطم و مجله علمی المقتطف.
7. (1846 – 1906. م)، نویسنده مصری، همراه محمد عبده و جمال‌الدین اسدآبادی.
8. (1858 – 1930. م)، نویسنده و روزنامه‌نگار مصری، سردبیر مصباح الشرق.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...