«دیوان تفتیش عقاید اسپانیا» سه و نیم قرن تاریخ این کشور را در تاریکی و وحشتی فرو برد که مسیحی و غیرمسیحی، مسلمان و یهودی را آواره ناکجاها کرد؛ جاهایی که نمی‌دانستند چه سرنوشتی در انتظارشان است.

زندگی روزمره در اسپانیای دوره تفتیش عقاید» [Daily life during the Spanish Inquisition] جیمز ام. اندرسن [James Anderson]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «زندگی روزمره در اسپانیای دوره تفتیش عقاید» [Daily life during the Spanish Inquisition] نوشته جیمز ام. اندرسن [James Anderson] با ترجمه سعید درودی از سوی انتشارات نگاه منتشر شد. «دیوان تفتیش عقاید اسپانیا» در 1478 تأسیس و در 1834 برچیده شد. این دوره سه‌ونیم‌قرن از تاریخ اسپانیا را به خود اختصاص داد و طی آن، این کشور از شرایط قرون وسطایی بیرون آمد و به دوران مدرن گام نهاد. به همین دلیل سده‌های شانزدهم و هفدهم را معمولاً «دوران اولیه اسپانیای مدرن» می‌نامند.

در این کتاب تلاش شده از فعالیت‌های روزمره همه طبقات جامعه اسپانیا و همچنین گروه‌های اقلیت روایتی بی‌طرفانه به دست داده شود. این روایت زمینه‌های متفاوتی را دربر می‌گیرد؛ از قبیل گرایش‌های مذهبی، اخلاقیات، تلاش معاش و رویارویی‌های متعدد با دیوان تفتیش عقاید. در هر فصل به یکی از این زمینه‌ها پرداخته شده تا در نهایت و در مجموع تصویری منسجم از جنبه‌های گوناگون زندگی روزمره اسپانیایی‌ها در اختیار خواننده قرار گیرد. در راستای این هدف نیز منابع گوناگونی بررسی شده‏‌اند که بعضی از آنها از همان دوره به جا مانده‏اند و امروز به دست ما رسیده‏اند و برخی دیگر منابع اطلاعات کلی به‏ شمار می‌‏آیند. اسامی اشخاص نیز با همان املا و تلفظ اسپانیایی در کتاب ذکر شده‏‌اند.

این کتاب در هفده فصل تنظیم شده و رویدادها به ترتیب تاریخ آمده است. دوران اولیه اسپانیای مدرن، صحنه سیاسی، صحنه اجتماعی، کلیسا، دیوان تفتیش عقاید، یهودیان و نوکیشان، مسلمان‌ها و موریسکوها، دربار، زندگی شهری، زندگی روستایی، زندگی خانوادگی، پوشاک و مد، خوراک، هنرها و سرگرمی‌ها، زندگی نظامی، آموزش و تحصیل و بهداشت و دارو فصل‌های کتاب را تشکیل می‌دهند. پایان‌بخش کتاب نیز دو ضمیمه آمده است: ضمیمه آ: پادشاهان اسپانیا در دوره تفتیش عقاید و ضمیمه ب: منابع اطلاعات. واژه‌نامه، کتاب‌شناسی، یادداشت‌ها و نمایه نیز در این بخش آمده است.

اسپانیا سرزمینی غیرصنعتی بود که اقتصادش بر پایه کشاورزی قرار داشت و جامعه‌اش از طبقات مختلف تشکیل می‌شد. در طول این 350 سال، زندگی در چنین سرزمینی به چه چیز شباهت داشت؟ اسپانیا در واقع از بقیه اروپا جدا افتاده بود؛ از نواحی گوناگونی شکل گرفته بود که تفاوت سیاسی بسیاری با هم داشتند و دولت مستقر در مادرید می‌کوشید این مناطق متفاوت را یکپارچه کند و زیر لوای یک حکومت قرار دهد. اسپانیایی‌ها ملتی بودند شکوفا و رو به رشد که سعی داشتند به هر وسیله‌ای که شده، تفاوت‌های نژادی و فرهنگی میان خویش را از بین ببرند؛ اما در همان حال امپراتوری‌ای جهانی به وجود آوردند که خورشید در آن غروب نمی‌کرد؛ ولی سرانجام تکه‌تکه و متلاشی شد.

در این سرزمین کلیسایی نیرومند وجود داشت که درصدد بود وحدت مذهبی پدید آورد و برای رسیدن به این وحدت کاملاً آماده بود که سایر چیزها را فدا کند. در طول این سه‌ونیم قرن «دیوان تفتیش عقاید» چنگال‌های متعدد و آزمند خود را در سراسر اسپانیا گسترانید و بازجویی‌ها و اقداماتش اندک‌اندک ترس و وحشتی ژرف در دل جمعیت این کشور آفرید.

دربار، نهادهای سیاسی و اجتماعی، قوانین، آموزش و پرورش، اصول آداب و معاشرت، مد، فناوری و دیگر بخش‌های جامعه پیوسته متحول می‌شدند و این دگرگونی‌ها به شکل‌های گوناگون، بر زندگی روزمره شهروندان تأثیر می‌گذاشت؛ ولی از دیگرسو مضامینی هم بودند که در زندگی مردم «عواملی نیرومند» به شمار می‌آمدند؛ از قبیل اعتقادات مذهبی محکم، یهودستیزی و بیگانه‌هراسی.

دیوان تفتیش عقاید اسپانیا» سه و نیم قرن تاریخ این کشور را در تاریکی و وحشتی فرو برد که مسیحی و غیرمسیحی، مسلمان و یهودی را آواره ناکجاها کرد؛ جاهایی که نمی‌دانستند چه سرنوشتی در انتظارشان است. قوانین دیوان تفتیش عقاید را نهاد مقدس وضع می‌کرد و این نکته کاملا بیانگر قدرت مهیب این دیوان است.

در این کتاب از فعالیت‌های روزمره همه طبقات جامعه اسپانیا روایتی بی‌طرفانه ارائه می‌شود. این روایت زمینه‌های متفاوتی را در بر می‌گیرد، مثل گرایش‌های مذهبی، اخلاقیات، تلاش برای معاش و رویارویی‌های متعدد با دیوان تفتیش عقاید. در هر فصل، به یکی از این جنبه‌ها پرداخته شده تا نهایتا و در مجموع، تصویری منسجم از جنبه‌های گوناگون زندگی روزمره اسپانیایی‌ها و در کل اروپا در اختیار خواننده قرار گیرد. این کتاب را می‌توان کتابی مهیب درباره دورانی مهیب معرفی کرد.

کتاب «زندگی روزمره در اسپانیای دوره تفتیش عقاید» نوشته جیمز ام. اندرسن با ترجمه سعید درودی در 568 صفحه، شمارگان 500 نسخه و بهای 165 هزار تومان از سوی انتشارات نگاه منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...