واکاوی جهانی رو به زوال | الف
سوم ژانویه ۱۸۸۹ در تورین ایتالیا، غریبهای از سر همدردی با اسبی مفلوک که زیر ضربات شلاق صاحبش بهجانآمده، گردن اسب را در آغوش می گیرد، یالش را نوازش میکند و سپس در میان دیدگان متعجب دیگران، از پای می افتد و نقش زمین میشود.
از حاضران درصحنه، کسی نمیداند آن مرد با جثه نحیف، سبیل پرپشت و رفتار غریبش، مهمترین فیلسوف قرن نوزدهم است. کسی که پیامبرگونه کسوف فرهنگ و تمدن غرب را پیشبینی کرده بود، از انحطاط آن سخن گفته و ضرورت بازاندیشی در ارزشهای پیشین و بازآفرینی ارزشهایی نو را مطرح کرده بود. اشاره او به ابتذال روح آلمان (در آن روزگار)، چند دهه بعد با پیش آمدن جنگ جهانی اول و دوم به اثبات رسید.
با این که تا آن زمان هنوز کسی اهمیت سخن فردریش ویلهم نیچه را جدی نگرفته بود؛ اما خود او هیچ تردیدی در عظمت آراء و آثارش نداشت. سرانجام جان رنجور و روح دردمند او نتوانست بیش از این، بهتنهایی بار این صلیب را بر دوش بکشد. پس از آن واقعه در تورین، ناخواسته و بهناچار صلیبِ آگاهی را وانهاد و جنون پیشه کرد. ده سال آخر عمر را (سوای اوقاتی که هذیان می گفت، آواز می خواند و یا پیانو می نواخت) در سکوتی سنگین و با نگاهی عمیق به چشماندازی نامعلوم گذراند.
نیچه درست در آستانه قرن بیستم چشم از جهان فروبست، اما رخدادهای پسین جهان نشان دادند که پارهای از مهمترین گفتههایش، انطباق بسیاری با واقعیتهای جهان آینده دارند. به سرعت عظمت دستاورد فکریاش کشف شد و روزبه روز تعداد ستایش کنندگانش افزون گشت. چنانکه حتی آلمانی ها نیز (هموطنان مغرورش) از آنهمه انتقاد که در حقشان روا کرده بود، چیزی به دل نگرفتند.
کتاب «برج فرازان» [The proud tower: a portrait of the world before the war] اثر باربارا تاکمن [Barbara W. Tuchman]، از منظر طرح ایده جهانی در حال زوال و انفجار، در نوع خود مهر تأییدی است بر درستی اندیشه های نیچه درباره آینده ای بدخیم. کتابی که از منظری کلان نگرانه تر و البته با استناد به اتفاقاتی که رخ داده، به شیوه خاص خود به واکاوی ویژگیها و خصلتهای جهانی میپردازد که شتابان بهسوی فاجعه پیش میرود.
تاکمن در مقدمه برج فرازان آورده: «موضوع این کتاب واپسین سالهای عصری است که به علت پیری یا در اثر حادثه به آغوش مرگ نرفت، بلکه در بحرانی نهایی که خود از حقایق بزرگ تاریخ است، منفجر شد و از هم پاشید.»
و این درواقع همان برداشتیست که از که فلسفه ورزیهای نیچه درباره جهان مدرن و ضرورت برپای داشتن ارزشهای نو نیز میتوان دریافت. تاکمن بر این عقیده است که: پدیداری به این بدخیمی و نحوست، مانند جنگ جهانی اول، از یک عصر طلایی برنمیخیزد و همچنین باور دارد که برای یافتن علتهای این واقعه سهمگین باید در چهارچوب جامعه به جستجو رفت و بهعبارتدیگر بهجای دولتها جوامع را مدنظر قرارداد.
اثبات درستی این دیدگاه که بنمایهی پژوهشِ ژرفنگرانه تاکمن را تشکیل می دهد چندان دشوار نیست. بعد از اعلانجنگ (جهانی اول) مردم بسیاری از شهرهای اروپا به رقص و پایکوبی پرداختند و سربازان بسیاری از مجالس رقص یا کارناوالهای شادی و رژه سربازان، راهی خونینترین میدان جنگ تاریخ تا آن زمان شدند. از این منظر بهیقین میتوان گفت مردم نه بهاجبار دولتها که با خواست و میل و رغبت درونی راهی جنگ شدند؛ چراکه جنگ خواست روح جمعی این ملتها بود.
پس تاکمن به شکلی آگاهانه و از سر هوشمندی برای یافتن علتهای واقعی چنین رخدادی به سراغ لایههای اجتماعی رفته و ملتها را موردتوجه قرار میدهد. او در واقع برای واکاوی اجتماعی ریشههای رخداد جنگ جهانی اول، به مرور زندگی و احوالات جوامعی که درگیر این رویداد بودهاند می پردازد.
بهروشنی پیداست شروع جنگ جهانی اول به دلیل ترور ولیعهد امپراتوری اتریش بهانهای واهی بیش نبوده؛ هم نزد دولتهایی که رقابتهای پنهان و آشکارشان، اروپا را به انبار باروت بدل کرده بود و هم نزد مردمی که دستافشان و پایکوبان، آغوش به روی جنگ گشوده بودند، بیآنکه بدانند در حقیقت بر لبهی پرتگاه سقوط، مجلس بزمی خونین به پاکردهاند.
زمانی این حقیقت آشکار شد که خیل سربازان مجروح و معلول نومید از جبههها به خانه بازگشتند، بیآنکه کاری از عهده آنان برآید، جز روایت صحنههای دهشتبار این جنگ. قحطی، گرسنگی و سربازانی که ناچار به گدایی روی آورده بودند، باعث شد که چشم مردم بر حقایق جنگ باز شده و این بار پایان آن را روزشماری کنند.
سرانجام همین مردم، وقتی مجلس شادی پایان جنگ را ترتیب دادند، شمار مردان جوان به خاک افتاده به حدی رسیده بود که دختران جوان غیابشان را بهوضوح احساس میکردند. چنانکه در ایام بعد از جنگ شانس ازدواج با مردان جوان، نصیب هر دختری نمیشد، زیرا بیشتر مردان جوان یک نسل کشتهشده بودند.
جهان بعد از جنگ جهانی اول دیگر آن جهان پیشین نبود. پس از این جنگ چهار امپراتوری روسیه تزاری، اتریش – هنگری، آلمان و عثمانی که سدهها قدمت داشتند، به نقطه پایان خود رسیدند. سوای این، جنگ شالوده نظامهای فکری و اخلاقی گوناگونی را در هم پیچید و ارزشهای جدیدی را بنیان نهاد. وقایع جنگ باعث شده بود توده مردم حساسیت خود را نسبت به پاره ای ارزش های گذشته از دست بدهند. از این منظر پر بیراه نیست اگر جهان مدرن امروز را تا حد زیادی حاصل رخدادهایی اینچنین در آن مقاطع خاص بدانیم.
اما چرا چنین شد؟ این سوالیست که پاسخ آن نهتنها به درک ما از گذشته یاری میرساند، بلکه به فهم ما تز آینده و دوری جستن از رخدادهای مشابه، کمک شایانی می کند.
باربارا تاکمن برای پاسخ دادن به این مهم، به سراغ برشی بیستوپنجساله، از ۱۸۹۰ تا ۱۹۱۴ (آغاز جنگ جهانی اول)، میرود. تاکمن با تمرکز بر این برش زمانی و واکاوی رخدادهای آن میکوشد به خواننده نشان دهد که چه روی داد که چنین فاجعه در اروپا و جهان واقع شد.
این درست که انتخاب چنین مقطعی امکان آن را میدهد که نویسنده در ابعادی گوناگون و با عمق بیشتر به مسائل بپردازد، اما درعینحال این سؤال به میان میآید که وقایع این ربع قرن خود تابع کدامین رخدادهای پیش از آن بوده است؟
شاید این تسلسل تاریخی را بتوان به تمام گذشته و آینده تعمیم داد، اما فرض بر این است مخاطب کتابی در این سطح، کموبیش باید با کلیات رخ داد های تاریخی آشنا باشد. این نکته برای مخاطب غربی که این کتاب برای آنها نوشتهشده امری بعید به نظر نمیرسد. اما برای خواننده فارسیزبان دانستن برخی پیشزمینهها ضروری و اجتنابناپذیر بوده و از همین جهت عزتالله فولادوند مترجم نامدار این کتاب، در مقدمهای خواندنی و ارزشمند، مروری دارد به مهمترین اتفاقاتی که در قرن نوزدهم واقعشده تا مدخل مناسبی باشد برای مخاطبان فارسیزبان تا با اشراف لازم وارد متنی شود که با سبکی منحصربهفرد، گفتنیهای بسیاری را با ایجازی ژرف نگرانه بیان کرده است.
از مقدمه فولادوند که بگذریم، برج فرازان در هشت فصل نوشتهشده است. در فصل نخست «آرمان و عمل»، تاکمن برای آنکه شمهای از فضای فکری و فرهنگی جامعه اروپایی را ترسیم کند، به سراغ جنبش آنارشیستها در خلال سالهای ۱۸۹۰ تا ۱۹۱۴ رفته است که به دلیل ترسیمِ رویایِ دلکشِ جامعه ی بدونِ دولت و بدون قانون، بازارشان در چهارگوشه ی دنیا داغ داغ بود.
نویسنده در فصل دوم «آرمان و عمل»، به کشور انگلستان میرود که پایبندی به ارزشهای سنتی گذشته و اشرافیت دیرینه را در آن روزگار نمایندگی میکرد. سنتهایی که نقشی اساسی در زندگی فردی و اجتماعی مردم این کشور بازی میکردند. در فصل سوم «پایان یک رؤیا»، تاکمن به از آمریکا در حدفاصل سالهای ۱۸۹۰ تا ۱۹۰۲ سخن به میان می آورد؛ قدرت نوظهور آن ایام، کشوری که برخلاف انگلستان (که چشم گذشته و سنتها دارد)، به آینده مینگرد.
در فصل چهارم «من طالب پیکارم»، فرانسه در حدفاصل سالهای ۱۸۹۴ تا ۱۸۹۹ دستمایه کار نویسنده قرار گرفته است. دورانی که این کشور درگیر ماجرای خیانت یا عدم خیانتِ ستوان دریفوس است. در یکسو امیل زولا و گروهی که روشنفکر نام گرفته اند، قرار دارند و در دیگر سوی میدان، آنتی سمیتیسم های ناسیونالیست (ضد یهود های ناسیونالیست)، که موجهترینشان همچون موریس بارس، معتقد است به فرض بیگناهی ستوان دریفوس نیز نباید با تجدید دادرسی او، امنیت ملی و احساسات ناسیونالیستی فرانسویان خدشهدار شود. نکتهای که زولا و همفکرانش برنمیتابند و این لحظه ی تولدِ هویتی تحت عنوانِ روشنفکر در مناسبات سیاسی و اجتماعی ست.
در فصل پنجم «طبل پیوسته بانگ»، تاکمن به واپسین سالهای قرن نوزدهم در لاهه میرود و به پیشنهاد تزار جوان روس (نیکلای دوم) میپردازد که از ملتها دعوت میکند برای محدود ساختنِ تسلیحات کشتار جمعی به یکدیگر بپیوندند. کنفرانسی سراسر شادی و بدگمانی میان دُولی که کمتر از دو دهه بعد با بکار گرفتن همین تسلیحات علیه یکدیگر، خونینترین جنگ جهان را پی میریزند.
فصل ششم «حال و هوای نرونیسم»، به آلمان در فاصله ۱۸۹۰ تا ۱۹۱۴ میپردازد، ملتی که خود را فرهیختهترین مردم روزگار میدانند، اما در عجبند که چرا در آنسوی مرزها، تنها موسیقی آنهاست که بهعنوان شاخص برتریشان شناسایی میشود!
در فصل هفتم «انتقال قدرت»، تاکمن دوباره به انگلستان باز میگردد، بزرگترین قدرت سنتی و استعمارگر تاریخ جهان که در آستانه افول قرار دارد. در این فصل وقایع چند سال مانده به جنگ در یکی از طرف های اصلی این جنگ بررسی شده است.
و فصل پایانی کتاب «مرگ ژورس» ، تاکمن به فعالیتِ سوسیالیست های اروپایی در سالهای ۱۸۹۰ تا ۱۹۱۴ میپردازد که بر اساس دیدگاههای فلسفی مارکس (درباره عدالت اجتماعی و انقلابهای کارگری)، در گوشه و کنار اروپا و بهویژه روسیه در حال سازماندهی کردن هواداران خود هستند. اهمیت این فصل در آن است که جنگ جهانی اول سرعت به نتیجه رسیدن انقلاب اکتبر روسیه را که نقشی تعیینکننده در آینده جهان دارد، سرعت میبخشد.
آنچه کتاب برج فرازان را از نمونههای مشابه متمایز میکند این است که نویسنده تنها به روایت تاریخی رخدادها نمیپردازد و حتی به روایت تحلیلی تاریخ نیز بسنده نمیکند؛ بلکه چشمانداز پهناوری را پیش روی مخاطب قرار میدهد. چشماندازی که در آن جنبههای گوناگون حیات انسان در یکی از حساسترین برهههای تاریخ جهان مورد بررسی قرارگرفته است. عصری که نقطه اوج تغییرات در تاریخ بشر بود؛ دگرگونیهایی که در اثر انقلاب علمی و صنعتی رخ میداد، بیش از هر زمان دیگری شتاب داشت و بهعنوان دستاورد هایی مدرن وارد زندگی مردم شده و بر آن تأثیر میگذاشت. روزگاری که مردم «بیش از امروز به ارزشها و معیارها اطمینان داشتند، معصومتر بودند به این مفهوم که امیدشان به بشریت بیشتر بود؛ اما نه از آرامش بیشتر بهره میبردند و نه آرامتر میزیستند.»
تاکمن برای واکاوی چنین دورانی، از ابعاد گوناگون مؤثر در آن روزگار سخن به میان میآورد؛ از چهرههای جریان ساز فکری و هنری گرفته تا اوضاع و احوال سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مردم و... این همه با رویکردی جامعهشناسانه و ژرفنگر و بیانی هنرمندانه چون یک ادیب در متن کتاب برج فرازان روایت میشود. بیاغماض عزتالله فولادوند نیز با ترجمهای در اوج فصاحت آن را به فارسی برگردانده تا از جذابیت نسخه اصلی کتاب هیچ کم نداشته باشد.
غنای شگفت انگیز محتوای کتاب، سبک جذاب نویسنده و نهایتا ادبیت متن، نشان می دهد که تاکمن باوجود کتابهای نهچندان پرتعدادش (او ۱۱ کتاب منتشر کرده)، بیهوده در جایگاه ریاست انجمن مورخان آمریکا و نیز فرهنگستان هنر و ادبیات آمریکا ننشسته و جایزه پولیتزر را از آن خود نکرده است.
این کتاب به ما کیفیت و ابعاد گوناگون حیات اجتماعی و سیاسی جهانی را نشان میدهد که میتواند خاستگاه رخ دادی چنین بلاخیز و دورانساز باشد؛ پس به همان نسبت که میتواند عبرتآموز باشد به درک جهان امروز نیز یاری میرساند.
تکمله!
بیتعارف جا دارد اشاره شود به وسواس و دقت تحسین برانگیز نشر ماهی که با استانداردی فراتر از سطح متعارف بازار نشر ایران، این کتاب را در حد شایستگیاش، در اختیار مخاطبان فارسیزبان قرار داده است؛ کتابی که چاپ نخست آن درگذشته توسط ناشر دیگری وارد بازار شد اما دیده نشد! لازم به یاد آوری ست نشر ماهی دو کتاب دیگر تاکمن سلام اول (ترجمه حسن افشار) و توپهای ماه اوت (ترجمه محمد قائد) را نیز باکیفیتی مشابه منتشر کرده است.