کتاب «عربستان خوشبخت» [Arabia Felix: The Danish Expedition of 1761-1767 یا Det lykkelige Arabien. En dansk ekspedition 1761-67] نوشته ترکیلد هانسن [Thorkild Hansen] با ترجمه فرشید روهنده از سوی انتشارات دادکین منتشر شد.

عربستان خوشبخت» [Det lykkelige Arabien. En dansk ekspedition 1761-67, 1967] نوشته ترکیلد هانسن [Thorkild Hansen]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، خوانش کتیبه‌های باستانی تنها کلید راه‌یافتن به دنیای باستان بود اما خوانش آن تا قرن نوزدهم امکان‌پذیر نشد تا این‌که رونوشته‌های فردی دانمارکی به نام نیبور مورد مطالعه قرار گرفت. این رونویسی‌ها چه زمانی انجام شده بود؟ نیبور که بود؟ و چرا به ایران آمده بود؟ کتاب «عربستان خوشبخت» به این سوالات پاسخ می‌دهد.

ماجرا از این قرار است که در میانه‌های قرن هیجدهم برای نخستین بار پادشاهی دانمارک گروهی از دانشمندان و کاشفان را راهی مشرق زمین می‌کند. این گروه پر ماجرا یک روز سرد زمستانی با کشتی به نام گرینلند راهی آب‌های خروشان می‌شوند تا سرزمین‌های دور ناشناخته را بشناسند. مقصد آن‌ها عربستان خوشبخت است. نامی که بر یمن گذاشته بودند. آن‌ها در مسیر رسیدن به مقصد رویایی‌شان یمن، مدتی در ترکیه و مصر می‌گذرانند. در مصر به دنبال تور سینا می‌گردند و انجیل‌های کهن را جستجو می‌کنند.

این سفر اما به همین خوبی‌وخوشی‌ها پیش نمی‌رود، آن‌ها در طول سفر چنان به ورطه ناشناخته‌ها کشانده می‌شوند که حتی در خواب هم نمی‌دیدند. نیبور یکی از این کاشفان است که از میان همه‌ی مسافران راهی ایران می‌شود. او به تخت‌جمشید می‌رود و شروع به رونویسی از کتیبه‌های آن می‌کند. در این راه بینایی‌اش را از دست می‌دهد اما دریچه خوانش کتیبه‌ها را به روی مردم جهان باز می‌کند. کتاب عربستان خوشبخت، از دانمارکی ترجمه و از سوی انتشارات دادکین منتشر شده است. این کتاب راوی رازهای پنهان مسافران و فراز‌ونشیب‌های این سفر پرماجراست.

در مراسم رونمایی این کتاب که از سوی مجله بخارا و به همت علی دهباشی در کافه مانا برگزار شد، احمد محیط‌ طباطبایی، رییس ایکوم عنوان کرد: «روابط ایران و دانمارک برخلاف بسیاری از کشورهای اروپایی همواره بر پایه دادن حق امتیاز در صنعت بوده است و بر همین اساس ما شاهد این هستیم که خط راه‌آهن که امروز جهانی شده است و حتی صنعت پنیرسازی در برخی از شرکت‌های ایرانی وام‌دار این کشور هستند. جالب این‌جاست که این گروه دانمارکی اعزامی به ایران هم خوانش کتیبه‌های باستانی ایران را مهیا کردند.»

کامیار عبدی، باستان‌شناس هم درباره نقش موثر نیبور در خوانش کتیبه‌های باستانی توضیح داد: «نیبور به دلیل این‌که کار اصلی‌اش نقشه‌کشی بود برخلاف بسیاری از افرادی که پیش از این از کتیبه‌ها نقش‌برداری کرده بودند، بسیار دقیق و به دور ذهنیات شخصی رونویسی‌ها را انجام داد و همین پایه‌واساس کتیبه‌های باستانی در آینده شد.»

فرزانه ابراهیم‌زاده، پژوهشگر تاریخ هم از کارستن نیبور گفت که در اواخر دوره زندیه و اوایل صفویه به ایران آمده و خاطراتش برای شناخت این دوره بسیار راهگشاست. او فردی کاملا مشاهده‌گر است و بیش از آن‌که تخیل خود را در ثبت مسایل پیش بگیرد، بر اساس واقعیت‌ها داده‌هایش را ثبت و ضبط کرده است.

فرشید روهنده، مترجم این کتاب فارغ‌التحصیل رشته‌ی ایرا‌‌ن‌شناسی در مقطع کارشناسی و رشته‌ی زبا‌‌ن‌ها و جوامع خاورمیانه در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه کپنهاگ دانمارک است. او تاکنون مجموعه شعرهای «سال صفر»، «شهر خاموش است»، «نامها و نشانه‌ها»، «افشین در چنگال زمهریر»، «زن رویایی» و مجموعه داستان‌های کوتاه «جمعه بی‌بی» و ترجمه گزیده‌ای از شعرهای هنریک نربرانت، شاعر دانمارکی، با عنوان «فرود» به چاپ رسیده است.

او درباره ترکیلد هانسن (۱۹۲۷ـ ۱۹۸۹)، نویسنده دانمارکی عنوان کرد که آثار ماندگاری از او به‌جای مانده. برجسته‌ترین آن‌ها «عربستان خوشبخت»، «سه‌گانه ساحل برده‌ها»،« کشتی برده‌ها» و «جزایر برده‌ها» است. او برای سه‌گانه خود درباره برده‌داری در دانمارک در سال ۱۹۷۱ بهترین جایزه‌ی ادبی «اسکاندیناوی» را دریافت کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...