نشر کویر کتاب «مأموریت من در بغداد؛ روزشمار خاطرات پرویز افشاری» را چاپ و روانه بازار کرد.

مأموریت من در بغداد؛ روزشمار خاطرات پرویز افشاری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، پرویز افشاری، نویسنده و دیپلمات سابق ایرانی و وکیل پایه یک دادگستری است. او در زمره اولین دیپلمات‌های اعزامی به بغداد بعد از خاتمه جنگ تحمیلی و اشغال کویت توسط عراق و برقراری مجدد رابطه سیاسی بین ایران و عراق در 25 مهرماه 1369 بوده و از آنجا که مأموریتش تا 20 خرداد 1370 ادامه یافته و در متن و بطن تحولات روابط دو کشور قرار داشته، تلاش کرده تا برای ثبت در تاریخ، روز شمار خاطرات مأموریت 238 روزه خود را در بغداد، در اختیار علاقه‌مندان به تاریخ روابط ایران و عراق قرار دهد.

فهرست مطالب گنجانده شده در کتاب عبارت است از: «پیشگفتار»، «بررسی مختصر سابقه روابط ایران و عراق از دوره عثمانی تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه 1357»، «روزشمار خاطرات مأموریت 238 روزه در عراق» و «تحولات روابط دو کشور بعد از خاتمه مأموریت ثابت در عراق تا زمان سرنگونی رژیم بعثی».

تشخیص میزان مقبولیت کتاب در صلاحیت خواننده نکته‌سنج خواهد بود. از نویسنده این خاطرات قبلا هم کتاب «سفیر بدون سفارت، وکیل بدون موکل» خاطرات 34 سال خدمت در وزارت امورخارجه توسط انتشارات کویر و کتب صدر اعظم‌های سلسله قاجاریه و نخست وزیران سلسله قاجاریه توسط وزارت امورخارجه چاپ و منتشر شده است.

پرویز افشاری در مقدمه کتاب آورده است: «در کتاب خاطرات خدمت خود در وزارت خارجه که تحت عنوان سفیر بدون سفارت، وکیل بدون موکل، خاطرات 34 سال خدمت در وزارت امور خارجه که در سال 1394 از سوی انتشارات کویر چاپ و در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفت تحولات مربوط به ماموریت 238 روزه در عراق به صورت ماه شمار و مختصر مکتوب گردید ولی از آنجا که کتاب مخصوصا بخش مربوط به ماموریت عراق با استقبال خوانندگان به ویژه همکاران وزارت امورخارجه‌ای مواجه شده و نظر به گذشت 30 سال از مدیریت در عراق و سرنگونی رژیم بعثی در این کشور و برچیده شدن پایگاه منافقین در عراق بر آن شدم تا رویدادهای این ماموریت حساس را به صورت روزشمار و با ذکر ریز تحولات روابط دو کشور پس از برقراری مجدد رابطه سیاسی در مهر ماه سال 1369 مکتوب و در اختیار علاقه‌مندان قرار دهم.

نشر کویر کتاب «مأموریت من در بغداد: روزشمار خاطرات پرویز افشاری» با 105 صفحه و قیمت 45هزار تومان چاپ و روانه بازار شد.

................ هر روز با کتاب ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...