کتاب «روحی جان سلام»، گزیده نامه‌های مردمی به امام خمینی(ره) به کوشش پژمان عرب و توسط انتشارات «راه یار» چاپ و روانه بازار نشر شد.

روحی جان سلام گزیده نامه‌های مردمی به امام خمینی(ره) پژمان عرب

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، در بخشی از مقدمه این کتاب به قلم پژمان عرب می‌خوانیم: «زمانی که مشغول فکر کردن به موضوعات و سوژه‌های جدید از بین آرشیوهای غنی و مغفول انقلاب اسلامی بودم، عنوان «نامه‌های مردمی به امام» به ذهنم آمد. قبلاً در مطالعه صحیفه امام چندباری به نامه‌های خاصی برخورده بودم، ‌ناگهان حلاوت و شیرینی آن نامه‌ها را دوباره در خاطرم چشیدم. مرور و جست‌وجوی مجددی کردم. تعدادی نامه در جلدهای صحیفه امام موجود بود که غالباً به دلیل پاسخ دادن حضرت امام(ره) آنجا آمده بودند و تعدادی هم در سایت‌ها و مجلات مرتبط با مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام کار شده بودند و یکی دو جلد کتاب دیگر هم در سال‌های پیش با همین موضوع- البته به صورت کشکول‌وار- از سوی آنها منتشر شده بود. بعد از تهیه کتاب‌ها، خبری عجیب در مقدمه کتاب، ذائقه‌ام را به شدت تلخ کرد. خبر این بود که «در آرشیو مؤسسه، بیش از یک میلیون نامه مردمی موجود است...»! یعنی کمتر از یک‌هزارم نامه‌ها تا به امروز منتشر شده است.

نامه‌هایی که هر کدام از آنها بیانگر دلدادگی مردم مناطق مختلف به پیر جماران است. نامه‌ها همواره منابعی بی‌واسطه برای بررسی روحیات و خلقیات و آرمان‌ها و آرزوها است؛ در تک‌تک نامه‌های منتخب در کتاب «روحی جان سلام» نیز می‌توان بی‌واسطه به سراغ تمامی نگارندگان این نامه‌ها رفت، از دغدغه‌های آنها آگاه شد، به زندگی و آنچه به آن می‌اندیشند سری زد و در نهایت پاسخ رهبر کبیر انقلاب اسلامی را نیز خواند...

این نامه‌ها حاوی نکات با اهمیت و جذابی در موضوعات متنوعی است که یک منبع دست اول و بی‌واسطه محسوب می‌شوند که قابلیت تحقیق و پژوهش و گزارشات علمی متقنی توسط اساتید و پژوهشگران علوم انسانی (مردم شناسی، جامعه شناسی، علوم سیاسی، مطالعات فرهنگی، روان شناسی و...) را دارند. یکی دیگر از مزیت‌های مهم این نامه‌ها، وجود قصه و روایت‌های بکر بی‌شماری است که قطعا می‌تواند دست‌مایه تولید صدها اثر هنری – رسانه‌ای جذاب و تازه شود.»

در یکی از نامه‌های مردمی برای امام خمینی (ره) که در کتاب می‌خوانیم، چنین آمده است:

بسمه تعالی محضر مبارک امام عزیز

سلام علیکم

راستی این چه روزی است! فکر می‌کنم خواب می‌بینم و اصلا باورم نمی‌شود چنین روزی را که امام، این پیر جماران، نامه‌ام را بخواند و هدیه ناقابلم را بپذیرد. ای خدا، من می‌توانم این سعادت را داشته باشم؟!

امام عزیز، اینک با پول خود و با دست خود برایت ژاکتی بافتم، به این امید که وسیله‌ای باشد در قیامت، شاهد بگیرم که ای خدا، من امام عزیز را و نایب امام زمانت را دوست دارم. تو روا مدار دستی که برای این امام ژاکت بافته، از درگاهت ناامید برگردد.

امام عزیز از شما خواهش می‌کنم که این هدیه ناقابل را که فرسنگ‌ها راه طی نموده، بپذیری و دلم را نشکنی؛ زیرا که آرزو دارم. ولی امام جان، دوست دارم چنانچه قابل استفاده نبود، حداقل یک بار هم که شده، ژاکت را تن کنی و آن را تبرک کنی که مایه افتخار من است.

امام عزیز، خواهش دیگری هم دارم. اگر لطف نموده به وسیله خط خودتان چند کلمه‌ای برایم بنویس. بی‌نهایت فرزندت را خوشحال می‌کنی و خدا را خیلی شکر می‌کنم و وصیت می‌کنم که آن چند کلمه را در قبرم همراه با خودم دفن کنند.

التماس دعا دخترت مهین محمدی

پاسخ امام

بسمه تعالی دخترم، نامه محبت‌آمیز شما با هدیه ارزشمندی که با دست خود بافته‌اید، واصل شد.

از ارزش‌های معنوی این نحو هدیه‌ها باید یاد کرد که آن ارزش‌ها نزد خداوند متعال ثبت می‌شود. خداوند تعالی امثال شما فرزندان متعهد را برای اسلام حفظ و افزون نماید و ماها و شماها را با رحمت خویش قرین فرماید. والسلام علی و رحمة الله. ۱۰ جمادی الاولی ۱۴۰۳ روح الله الموسوی الخمینی

کتاب «روحی جان سلام» که گردآوری و تدوین آن توسط پژمان عرب صورت گرفته است، در ۲۰۰صفحه، شمارگان ۱۰۰۰جلد و با قیمت ۳۰هزار تومان توسط انتشارات «راه یار» منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...