به مناسبت هفته دولت | شرق


دولت‌ها نه طبیعی‌اند و نه محتوم‌ و نه همیشگی‌اند و نه ایستا؛ بلکه پدیده‌هایی جدید و متأخرند. دولت‌ها اختراع نسبتا جدید اروپایی، هم‌زمان با ظهور و پویایی سرمایه‌داری‌اند. به این اعتبار عمر تقریبی‌ دولت‌، بیش از 500 سال نیست. کتاب «قدرت دولت‌ها» [States and power] اثر ریچارد لاکمن [Richard Lachmann] نیز در رابطه با قدرت این مصنوع 500ساله اروپایی است که به‌تدریج به غیراروپا تسری پیدا کرد.

قدرت دولت‌ها» [States and power]  ریچارد لاکمن [Richard Lachmann]

این که چرا دولت‌ها تا پیش از قرن شانزدهم نتوانستند قدرتی کافی برای اعمال حاکمیت بر سرزمین‌هایی که بر آنها ادعای حاکمیت داشتند گردآورند؛ اینکه نهایتا کدام اقدامات گروه‌های مختلف اجتماعی به چنین افزایش قدرتی انجامید و اینکه آینده دولت‌ها در نظام بین‌الملل چه می‌شود محورهای اصلی بحث لاکمن است.

سال‌های دور سیاست
در جوامع نانویسا، قدرت، محدود به گروه‌های خویشاوندی بود. درواقع «تا 10 هزار سال پیش هیچ انسانی نمی‌توانست کنترل درازمدتی بر دیگران جز از طریق خانواده گسترده اعمال کند» (لاکمن،26:1400). این قدرت‌ها فاقد توانایی اعمال «قدرت دائمی و قهرآمیز بر دیگران» بودند. بعدتر در شهرهایی که پنج هزارسال قبل در دره‌های رودخانه‌ای به وجود آمدند، افراد مجبور شدند که «حدی از تمدن و لایه‌بندی اجتماعی و دولت را بپذیرند» (همان، 28). این دولت‌ها تحت حاکمیت خانواده‌های بزرگ بودند. وظیفه حاکمان معمولا ایجاد هماهنگی میان خانواده‌های بزرگ بود و هماهنگی و کنترل تجارت. مردم اساسا چندان متوجه دولت‌ها نمی‌شدند و تنها در زمان توقیف کالا یا بردگانشان از وجود حکام باخبر می‌شدند.

از امپراتوری تا دولتشهر
بعد از آن به امپراتوری‌ها می‌رسیم. امپراتوری‌، موفق‌ترین موجودیت سیاسی در جهان باستان بود. امپراتوری روم، به‌عنوان موفق‌ترین امپراتوری‌ها، قلمرو خود را از طریق خشونت گسترش می‌داد. اما چالش اصلی امپراتوری روم، مانند سایر امپراتور‌ها، ناتوانی در غلبه بر محدودیت‌های فناورانه بود. از آن‌سو امپراتوری روم با بحران‌های مالی شدیدی مواجه بود. ارتشی که 70 درصد بودجه را می‌بلعید در عین حفظ امپراتوری، زمینه‌ساز فروپاشی روم نیز شد. از آن‌سو، توانایی نخبگان محلی برای ممانعت از ارسال منابع به پایتخت باعث شد نفوذ رومی‌ها بر کل اقتصاد امپراتوری کاهش یابد. شکل مهم دیگر موجودیت سیاسی، قبل از ظهور دولت‌ها، «دولت‌شهرها» بودند. در اروپا تا قبل از قرن شانزدهم، بیشترین تمرکز قدرت و منابع در شهرها بود. «ثروت شهری محصول عقب‌ماندگی اقتصادی بیشتر مناطق اروپا بود» (همان، 48). موفقیت دولت‌شهرها به ضعف شاه‌ها، پاپ‌ها و اشراف بسته بود. اما به دو علت دولت‌شهرها نتوانستند دوام بیاورند. نخست اینکه منابعی که می‌توانستند از شهروندان خود و شبکه‌های تحت کنترلشان جمع کنند محدود بود؛ دوم اینکه اختلاف میان شاه و پاپ و تاجران شهر منجر به جنگ‌های فئودالی و رکود شهر می‌شد.

بر‌آمدن دولت؛ افزایش بُرد قدرت
این وضع پراکنده و این عدم تمرکز، تا آغاز قرن پانزدهم ادامه داشت. نهادهای سیاسی یا در سطح محلی بودند و فقط بر گروه‌ها یا مناطقی با حداکثر چندهزار نفر جمعیت کنترل داشتند، یا موجودیت‌های عظیمی بودند که ادعای حاکمیت مذهبی و فرهنگی و موروثی بر میلیون‌ها نفر را داشتند؛ اما عملا فقط بر درآمد و کار دغدغه‌های تعداد کمی از اتباعشان مسلط بودند. این محدودیت‌ها ابتدا با آغاز قرن شانزدهم در اروپا رفع شد و بعد در قرن‌های بعدی با وسعت و عمق بیشتر در سایر نقاط جهان.

از‌این‌رو، در قرن شانزدهم، دولت‌ها در تمایز با نهادهای سیاسی دیگر تکوین پیدا کردند. تفاوت دولت‌ها با سایر اشکال سیاسی در آن بود که اغلب می‌توانستند انحصار خشونت و مشروعیت در قلمروشان را ادعا کنند. دولت‌شهرها، امپراتور‌ها و قبایل، معمولا برای کسب انحصار در زمینه کاربرد مشروع خشونت تلاشی نمی‌کردند. از این بابت دولت‌ها از نظر جاه‌طلبی و توانایی‌شان برای تقسیم جهان به قلمروهای مختلف، همتایی در تاریخ ندارند. بُرد قدرت دولت‌ها، هر امر سیاسی و حتی اجتماعی را دربرمی‌گیرد. قدرت دولت‌ها، قدرت بر «همه‌چیز» و «درهمه‌جا» است. از قدرت اخذ مالیات و قدرت احداث تأسیسات عمومی تا قدرت واداشتن کودکان به نشستن بر سر کلاس، همه و همه با عاملیت دولت ممکن می‌شود.

نخبگان دولت‌ساز
لاکمن در این بخش از کتاب به شرح و نقد نظریه‌های تکوین دولت از مارکس و وبر تا تیلی و مان می‌پردازد. وی مشکل اکثر نظریه‌های دولت‌سازی را در عدم شناسایی ساز‌و‌کار اعمال قدرت از سوی بازیگران سیاسی می‌داند. ماهیت دولت‌سازی این نیست که دولت‌ها از طریق نابودی دشمنان در صحنه جنگ یا فرستادن مأمورها و سربازان به شهرها و روستاها برای جمع‌آوری مالیات و کنترل مردم تشکیل شدند‌ بلکه دولت‌ها وقتی به وجود آمدند که نخبگان و ظرفیت‌های سازمانی آنها در قالب یک نهاد واحد متحد شدند. این تمرکز نخبگان است که به تشکیل دولت‌ها می‌انجامد. در واقع دولت‌سازی محصول فرعی و ناخواسته اتحاد نخبگانی بود که می‌خواستند از طریق آن، توانایی بیشتری برای رودررویی با سایر نخبگان و همچنین دهقانان کسب کنند (همان، 104).

آینده دولت؛ زوال یا دوام؟
از نظر لاکمن افول سلطه ایالات متحده و تقسیم‌بندی جهان باعث «تقویت دولت‌ها» خواهد شد، مگر در آن مناطقی که فروپاشی زیست‌محیطی منجر به نابودی دولت‌های ضعیف شود. بعد از افول آمریکا، نه چین نه اتحادیه اروپا، نمی‌توانند خلأ ناشی از نبود یک ابرقدرت را پرکنند. درواقع به زعم لاکمن، «منطقه‌گرایی اقتصادی و کاهش نابرابری‌های گسترده بین کشورهای ثروتمند کنونی، نیاز به وجود قدرتی برتر را در مرکز ژئوپلیتیک جهانی کاهش خواهد داد و فضا را برای استقلال اقتصادی و سیاسی ملت‌ها خواهد گشود» (همان،280).

به زعم وی، با وجود قدرت نظم جهانی اقتصادی و شرکت‌های چندملیتی، در تحلیل نهایی «دولت‌ها در قالب یک حکومت جهانی ادغام نخواهند شد یا حتی مجبور نخواهند بود که برخی از اختیاراتشان را به نهادهای منطقه‌ای و بین‌المللی واگذار کنند» (لاکمن،288:1400). علت آن هم این است که بسیاری از مسائل پیش‌رو در قرن بیست‌و‌یکم، تنها و تنها با حضور و عاملیت دولت‌ها قابل حل خواهد بود؛ اما صرف حضور دولت‌ها کفایت نمی‌کند. این «دولت‌های‌‌ قوی» هستند که می‌توانند با تروریسم بجنگند و قواعد جدید برای حفظ محیط زیست را به جامعه بقبولانند و سرنوشت محتوم «دولت‌های ضعیف» فروپاشی و زوال‌ است.

کتاب قدرت دولت‌ها را نشر شیرازه، با ترجمه وحید موسوی‌داور، با قیمت 65 هزار تومان روانه بازار کرده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...