نشر مروارید کتاب «خاطرات مطبوعاتی اسماعیل جمشیدی؛ سفری از سپید و سیاه تا کتابستان» به کوشش فرهاد قوشچی را منتشر کرد.

خاطرات مطبوعاتی اسماعیل جمشیدی؛ سفری از سپید و سیاه تا کتابستان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «خاطرات مطبوعاتی اسماعیل جمشیدی؛ سفری از سپید و سیاه تا کتابستان» به کوشش فرهاد قوشچی در ۲۵۶ صفحه و بهای ۱۴۵ هزار تومان به‌تازگی توسط نشر مروارید منتشر و راهی بازار نشر شده است.

اسماعیل جمشیدی (متولد ۱۳۲۲) نویسنده و روزنامه‌نگار پیشکسوت است که کار نوشتن را با انتشار داستانی کوتاه در مجله روشنفکر به سال ۱۳۴۰ آغاز کرد. در همان سال‌ها به روزنامه اطلاعات راه پیدا کرد و و بعد گزارش نویس اطلاعات هفتگی شد. جمشیدی نیز پس از انقلاب نیز در نشریات مختلفی کار کرد و در دهه‌های اخیر نیز دبیر تحریریه روزنامه آسیا بوده است. او تالیفاتی درباره زندگی و آثار نویسندگانی چون صادق هدایت، غلامحسین ساعدی، حسن مقدم و… دارد. «دیدار با ذبیح‌الله منصوری» از جمله معروف‌ترین کتاب‌های اوست.

جمشیدی در کتاب «سفری از سپید و سیاه تا کتابستان» که شامل گفت‌وگوهای تفصیلی با اوست به مرور خاطرات و شناخت جریان‌ها و همکاران خود در نشریاتی مانند سپید و سیاه، اطلاعات هفتگی، امید ایران، روشنفکر، آرمان و گردون برآمده و روایت‌هایی جالب از مطبوعات ایران اواخر دهه ۱۳۳۰ تا دهه ۱۳۹۰ به دست داده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...