کتاب «به چند خیاط ماهر نیازمندیم» شامل خاطرات بانوان خیاط یزدی از ایام کرونا توسط انتشارات راه‌یار به چاپ رسید.

به چند خیاط ماهر نیازمندیم

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب اولین‌جلد از مجموعه عناوین انتشارات راه یار در رده «مدافعان سلامت» است که سمانه سنایی، پژوهش و تحقیق؛ و ملیحه جهان‌آرا، زینب کشاورز و اسما مرتضایی‌راد نیز تدوین آن را برعهده داشته‌اند.

چاپ اول «به چند خیاط ماهر نیازمندیم» اسفند ۹۹ به بازار آمد و حالا به چاپ دوم رسیده است.

در مقدمه این‌کتاب آمده است:

«یزد؛ شهری که تاکنون ده‌ها کتاب درباره تاریخش نوشته‌اند و خوانده‌ایم؛ اما کدام‌یک از ما تا به حال نام مهری مجیبیان را شنیده‌ایم؟ کدام‌یک از ما آوازه خیاط‌خانه‌های یزد در دوران دفاع مقدس به گوشش رسیده است؟ خیاط‌خانه‌هایی که با مدیریت یک زن، تعدادشان در مدتی کوتاه از یک به بیست‌ودو رسید! بیست‌ودو خیاط‌خانه فعال که بخش مهمی از لباس رزمندگان سراسر کشور را تأمین می‌کرد. روزانه صدها زن از سراسر یزد به خیاط‌خانه‌ها می‌رفتند و از پارچه‌هایی که با کمک‌های مردمی خریداری شده بود، لباس رزم می‌دوختند، بدون اینکه ریالی پول دریافت کنند. در طول سال‌های جنگ، خیاط‌خانه جزئی از حیات این زنان شده بود: بچه‌هایشان را در همین خیاط‌خانه‌ها بزرگ می‌کردند؛ در خیاط‌خانه‌ها روخوانی قرآن و سواد خواندن و نوشتن می‌آموختند؛ مادرها برای پسرانشان از دل همین خیاط‌خانه‌ها عروس پیدا می‌کردند؛ جهیزیه نوعروسان نیازمند را فراهم و گره‌ها از زندگی‌ها باز می‌کردند و... اینها فقط گوشه‌ای از باری بود که خیاط‌خانه‌ها از دوش جامعه برمی‌داشتند... در سال‌های جنگ آن قدر عملکرد خیاط‌خانه‌های یزد گسترش یافت که در سراسر کشور، پشتیبانی جنگ یزد به خیاط‌خانه‌هایش شهره شد...»

چاپ دوم این‌کتاب با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۷ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...