«مکاتبات و نامه‌های میرزا علی اصغرخان اتابک، امین السطان با مظفرالدین شاه» به کوشش سعاد پیرا و علیرضا نیک نژاد، توسط نشر تاریخ ایران منتشر شد. این کتاب نخستین پژوهش جدی درباره این شخصیت است.

مکاتبات و نامه‌های میرزا علی اصغرخان اتابک، امین السطان با مظفرالدین شاه سعاد پیرا

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر تاریخ ایران کتاب «مکاتبات و نامه‌های میرزا علی اصغر خان اتابک، امین السطان با مظفرالدین شاه» را به کوشش سعاد پیرا و علیرضا نیک نژاد با شمارگان هزار نسخه، ۳۰۸ صفحه و بهای ۶۵ هزار تومان منتشر کرد.

کتاب دو بخش عمده دارد: بخش نخست که مفصل است و در حد یک کتاب کامل «امین السلطان به روایت راویان معاصر» نام دارد و به قلم سعاد پیرا است و بخش دوم نیز شامل متن نامه‌ها و مقدمه‌ای موجز و درخشان بر نامه‌ها که به قلم علیرضا نیک‌نژاد است. مقدمه سعاد پیرا به طور کامل به شرح و بررسی روایت شخصیت امین السلطان در منابع دوره قاجاری پرداخته است. با توجه به این نکته که از این شخصیت کتاب جامعی در دست نداریم، این مقدمه خوب و همه جانبه می‌تواند خلا مطالعاتی پیرامون این موضوع را پر کند. کتاب تصویری نو و تازه از این شخصیت را به مخاطبان ارائه خواهد کرد.

میرزا علی اصغرخان اتابک امین السلطان، یکی از مهم‌ترین رجال عصر ناصری و مظفری است که متاسفانه علیرغم گسترش پژوهش‌های تاریخی در این دهه‌ها هنوز هم شناخت چندانی پیرامون او وجود ندارد. دوران حضور سیاسی او برابر بود با یکی از مهم‌ترین رخدادها در تاریخ تمدن ایران زمین یعنی انقلاب مشروطه. او در زمان سه پادشاه مسئولیت داشت و در نهایت در دوران محمدعلی شاه قاجار و در بحبوبه مشروطه خواهی به ضرب گلوله عباس آقا صراف تبریزی کشته شد. این ترور نیز یکی از رویدادهای مه آلود در تاریخ معاصر ایران است و هنوز هم تمامی حرف‌ها پیرامون آن زده نشده است.

اما مضمون بیشتر نامه‌ها درباره حوادث و کارهای جاری مملکت و مکاتبات و مشروح مذاکرات اتابک با سفارت روس و انگلیس و فرانسه و به دنبال آن با شاه است. از نکات مهم و قابل توجه این نامه‌ها وضعیت استیصال و درماندگی دولت مرکزی و میزان نفوذ دولت‌های روس و انگلیس در ایران است. همچنین از مضمون نامه‌ها می‌توان به خصلت وجوه سیاستمدارانه امین السلطان هم پی برد.

به روایت مقدمه علیرضا نیک‌نژاد، از مشخصات نامه‌های اتابک تملق و چاپلوسی‌اش نسبت به شاه است که در آن دوران متاعی رایج بوده است. نامه‌ها فاقد تاریخند و به خط شکسته نستعلیق کتابت شده‌اند. نامه‌ها در آلبوم شماره ۱۵۰ بیوتات سلطنتی سازمان اسناد و کتابخانه ملی نگهداری می‌شدند. این آلبوم ۱۰۰ برگ دارد و شامل ۱۹۲ نامه است.

یکی از نامه‌ها را در ادامه می‌خوانید:

قربان خاکپای جواهرآسای اقدس مبارکت شوم. از زیارت دستخط جهانمطاع اقدس همایون قبله عالم ارواحنا فداه چشم غلام روشن گردیده و از بذل آن همه مراحم بلانهایات خسروانی نمی‌داند به کدام زبان تشکر نماید، جز اینکه از خداوند مسئلت نماید که جان ناقابل این غلام را تصدق خاکپای مبارک گرداند. امروز به حمدالله تعالی از تصدق توجهات همایون حالت غلام بهتر است، درد آرام گرفته و ورم هم خیلی کم شده است. انشالله فردا که روز شنبه است، از زیارت خاکپای مبارک کسب سعادت و سلامت خواهد نمود. تلگرافی از حضرت سالارالدوله رسیده است که به عرض می‌رسد. به علت گندم انبار آنچه طهران از بابت اربابی و خالصه و خوار است که باید علل الحساب حمل نماید، تاکید خواهد کرد. ساوه و قزوین را هم دو نفر مامور خواهد فرستاد که همان از سرِ خرمن حمل نماید. از بابت گوشت و روغن هم به گمرک‌های سرحدی تاکید خواهد شد که نگذارند خارج شود، ولی همینطور کافی است و به عقیده غلام باید قصاب‌ها پول و آدم بفرستند برود پیش خرمن در موقعش بیاورند. و الا مشکل است. تفصیل را به عین الدوله حالی می‌نمایند که به قصاب‌ها قدغن اکید کنند که آدم بفرستند و قدری پول بدهند و چوبدار را مطمئن کنند که بیاورند. دویم ماه هم حرکت برگشت همایون را به همه اعلام نمود. الامر الاقدس الاعلی مطاع مطاع مطاع.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...