سومین و آخرین جلد از دفترچه خاطرات "آلبر کامو" که در بخشی از آن به رابطه این نویسنده الجزایری با "ژان پل سارتر" پرداخته شده، به انگلیسی ترجمه و منتشر شد. 
 
پیش از این دو جلد از دفترچه خاطرات کامو خالق رمان "
بیگانه" و برنده‌ نوبل ادبیات سال 1957، در فرانسه منتشر شده بود که هر دوی آن‌ها نیز به انگلیسی ترجمه شده‌اند. بنا بر این گزارش، سومین جلد از این خاطرات به تازگی توسط «ریان بلوم» به انگلیسی ترجمه شده است.

روزنامه‌ "نیویورک تایمز" درباره‌ سومین جلد دفترچه خاطرات کامو می‌نویسد: «آلبر کامو یکی از دو ستون ادبیات فرانسه‌ پس از جنگ بود. آن دیگری ژان پل سارتر بود که سال‌ها با آلبرکامو نامه‌نگاری می‌کرد. اما ارتبط بین این دو نویسنده‌ مشهور در سال‌های 1950 قطع شد.»

نیویورک تایمز در ادامه به این موضوع اشاره می‌کند که کامو در سالیان جنگ در روزنامه‌های زیرزمینی و مخفی فعالیت می‌کرده است درحالی که ژان پل سارتر به ادامه‌ تحصیل و مطالعه پرداخته است و همین موضوع موجب اختلاف این دو نویسنده‌ فرانسوی شده است. «کامو» همچنین در این جلد از دفترچه خاطرات خود با نام بردن از «ژان پل سارتر» او و دوستانش را در گروه آدم‌هایی شمرده است که به اعتقاد آن‌ها بردگی یکی از عناصر فضیلت‌های بشری است. تا به حال آثار زیادی از "آلبر کامو" به فارسی ترجمه شده‌ است.

رمان‌‌های «بیگانه»، «طاعون»،‌ نمایشنامه‌ «کالیگولا» و مجموعه مقالات «افسانه‌ سیزیف» از آثار این نویسنده‌ فرانسوی‌زبان هستند که به فارسی ترجمه شده‌‌اند.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...