از کشتن پرهیز کن! | الف
از دوران کودکی و نوجوانی نسبت به رنجی که آدمی بر حیوانات روا میداشت حساس بود، گیاهخوار شدن او از جوانی به بعد که تا پایان عمر ادامه یافت نیز ریشه در همین احساس داشت. با چنین روحیهای نه تنها کشتن حیوانات را برای سیرکردن شکم، جایز نمیدانست که حتی بهرهکشی از آنها را در راستای خدمات رسانی به انسانها به شکلهای مختلف، عملی اغلب بیرحمانه محسوب میکرد و یکی از نخستین آثاری که نوشت کتابی بود به نام «انسان و حیوان» که به سال 1304 در تهران منتشر شد.
در آن زمان صادق هدایت نه اسم و رسمی داشت و نه نوشتن داستان را آغاز کرده بود. نخستین آثار داستانی او به تاریخ 1308 برمیگردند. نوشتهای کوتاه درباره مرگ و جزوهای کوچک با عنوان «رباعیات عمر خیام»1 و «انسان و حیوان» کلیت آثار منتشر شده او در این دوره بود با بیست و سه سال سن که چندی پیش دوره دبیرستان را در مدرسه سن لویی تهران تمام کرده بود. تازه یک سال بعد برای تحصیل به فرنگ رفت و در آنجا بود که نوشتن داستان را به طور جدی شروع کرد.
صادق هدایت در زمینههای مختلف چهرهای پیشرو بوده، از داستان نویسی، ترجمه، فولکلور و... که بگذریم به واسطه این کتاب میتوان او را از اولین کسانی محسوب کرد که نگاهی تازه و متفاوت به انسان و رابطه او با طبیعت و حیوانات داشته است.
از این جنبه که بگذریم، این کتاب از اهمیت ویژهای در بررسی و تحلیل زندگی و اندیشه هدایت دارد. چرا که متعلق به به یکی از دورههایی است که اطلاعات کمتری در قیاس با دورههای بعدی زندگی او، وجود دارد. بنابراین خود این کتاب میتواند از چگونگی اندیشه و روحیه این جوان حساس که بعدها به نامی مشهور بدل میشود حکایت داشته باشد.
جهانگیر هدایت در چند دهه گذشته سعی بسیار در حفظ و ارائه درست آثار، اسناد و دیگر یادگارهای صادق هدایت داشته است. این مسئله در قالبهای مختلف از گردآوری عکسها، کارت پستالها، نامه و... تا آثار پراکنده او داشته است. «انسان و حیوان» نیز یکی از همین آثار است که به همت جهانگیر هدایت گردآوری و توسط نشر چشمه به بازار ارائه شده است. کتاب که در چند سال گذشته شش بار تجدید چاپ شده است که این نشان دهنده تداوم استقبالی است که همواره از آثار هدایت وجود داشته است.
تمرکز در این زمینه و داشتن نسبت نزدیک خویشاوندی نیز تاثیر محسوسی در کم و کیف آثار ارائه شده توسط او داشته است. آنچه در این میان باید مورد اشاره قرار بگیرد، اشراف جهانگیر هدایت به دلیل تمرکز فعالیتهای چند دهه اخیر او روی آثار برجای مانده از صادق هدایت و دیگری برخورداری از نسبت خویشاوندی با این نویسنده بزرگ است که باعث تسهیل این مهم در پارهای زمینهها و امکان دسترسی او به منابعی است که در اختیار نزدیکان و اطرافیانش بوده است. نکته مورد اشاره که رکن اصلی شکلگیری برخی آثار جهانگیر هدایت راجع به عموی نامدارش بوده همانند کتابهایی که به تصاویر هدایت، کارت پستالها و نامههای او و همچنین اسناد و نامههای اداری مربوط به هدایت و آثار او و... بوده. در کتاب حاضر نیز اگرچه متن اصلی، جزوهای قدیمی است که پیشتر توسط خود هدایت منتشر شده بوده اما آنچه نسخه فعلی را بدیع میسازد، افزودههای جهانگیر هدایت به آن است.
خود کتاب انسان و حیوان ، در چهار فصل نوشته شده که با حروف الفبا (الف، ب، ج و د) از هم تفکیک شدهاند. در پیشانی هر فصل نیز نوشته و یا شعری قرار گرفته که مرتبط با مضمون آن فصل و کلیت کتاب است فصل اول از فردوسی که همان بیت معروف «میازار موری که دانه کش است/ که جان دارد جان شیرین خوش است». او در این فصل اگرچه از تفاوتهای ساختمان بدن انسان و حیوان سخن به میان آورده اما در کنار آن کوشیده به این نکته تاکید داشته باشد، تمایز قائل شدن میان انسان و حیوان به خاطر قوه تعقل و هم چنین روحی که به انسان نسبت داده شده، به این معنا نیست که حیوانات فاقد درک غریزی و اراده باشند. در واقع او میخواهد بگوید حیوان نسبت به جان خود درک دارد و برای آن ارزش قائل است همان گونه که انسان نیز این گونه است.
«در حیوان همه چیز مخفی و مرموز است» این جمله از میشله آغازگر فصلی است که به عدم رعایت حقوق حیوانات توسط انسانها اشاره دارد، در حالی که به زعم هدایت جوان این انسانها هستند که به حیوانها نیاز دارند نه حیوانها به انسان.
هدایت که در این کتاب برای تایید سخنان و نظراتش از بزرگان و اندیشمندان نقل قولهای فراوان آورده، فصل سوم را با جملهای از حضرت امیر آغاز میکند که شکمهای خود را مقبره حیوانات نسازید. این فصل را میتوان پیش درآمدی بر کتاب فواید گیاهخواری که چند سال بعد توسط هدایت منتشر شد محسوب کرد، در اینجا هدایت کشتار حیوانات برای خوردن گوشتشان را ظالمانه توصیف میکند، حیوانی که از او کار میکشیم و دست آخر گوشتش را هم میخوریم. او از گیاهخواری به عنوان جایگزینی مناسب برای صرفنظر کردن از کشتن حیوانات یاد کرده است.
پایان بخش کتاب فصلی است که با جملهای از کلمانسو آغاز و با بیتی از حافظ به آخر میرسد: «مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن/ که در طریقت ما جز این گناهی نیست».
کلمانسو معتقد بود برای حیوانی که همکار و کمک انسان است باید جایی در میان طبقات جامعه قائل شد و به همین دلیل برای آنها نیز باید حقوقی در نظر گرفت. هدایت نیز کم و بیش در پی تبیین همین ایده است. او همچنین به شکلی گذرا اشاره دارد که نیاکان ما در گذشته رفتاری به مراتب انسانیتر با حیوانات داشتهاند.
آنچه هدایت در این کتاب مطرح کرده، شاید امروز بحث تازهای نباشد، با توجه به انجمنهای دفاع از حیوانات که چند سالی است به ایران هم رسیدهاند و اما در زمان انتشار کتاب که به 90 سال قبل برمیگردد سخنانی بسیار نواندیشانه و پیشرو محسوب میشده، آن هم از سوی جوانی که نمیتوان گفت در آن مقطع از روی فرنگیمآبی آن ها را مطرح ساخته بلکه بیشتر به دلیل روحیه حساس و عطوفتش نسبت به حیوانات از آنها سخن به میان آورده است.
کتاب حاضر از دو مقدمه به قلم جهانگیر هدایت برخوردار است که هر دو نیز در نوع خود واجد اهمیتند. در مقدمه نخست که کوتاه نیز هست. جهانگیر هدایت با ذکر حاطراتی از خانواده پدری خود (خاندان اعتضاد الملک هدایت)، فضایی را که هدایت در آن متولد شده را با توجه به موضوع این کتاب ترسیم کند. یعنی خانهای که در آن حیوانات اهلی حضوری ملموس داشتهاند. مقدمه دوم که مفصلتر است بیشتر به خود اثر و زمان انتشار و زمینههای شکلگیری آن پرداخته که درمجموع نه تنها در ترسیم جایگاه این کتاب در کارنامه هدایت ،برای خواننده سودمند است. جهانگیر هدایت تصاویری از یک نشریه فرانسوی در باره حیوانات و طبیعت را منتشر کرده که صادق هدایت در آن مقطع آن را آبونه بوده و جتی در کنار آن حاشیههایی نیز نوشته بوده است. در واقع این مقدمه در نشان دادن حال و هوای ذهنی و دغدغههای هدایت در آن دوران که اسناد زیادی هم درباره آن وجود ندارد، کارآمد و در خور توجه است.
سخن آخر اینکه در سالهای اخیر آثار هدایت به اشکال مختلف و توسط افراد گوناگون به دلیل استقبالی که همواره از آنها وجو داشته منتشر شدهاند و اغلب نیز درواقع کتابسازیهایی منفعتجویانه بودند. حسن کار جهانگیر هدایت این است از سر عشق و با توجه به بضاعت خود کوشیده کاری ارزشمند را ارائه کند که هم برای علاقمندان هدایت جذاب باشد و هم برای پژوهشگران کار آمد محسوب شود.
پی نوشت:
1. این کتاب را با ترانههای خیام نباید اشتباه گرفت. این جزوه که در قالب کتاب کوچکی منتشر شد از مقدمه ای درباره خیام برخوردار است که درواقع پیشنویس ترانههای خیام محسوب میشود. هدایت در ترانههای خیام نه تنها جزوه مورد اشاره را جامعیت داده بلکه مقدمه تحلیلیاش مفصل تر و البته با دیدگاههایی تغییر یافته است.
................ تجربهی زندگی دوباره ...............