التبیان فی تفسیرالقرآن. تفسیری از محمدبن حسن طوسی معروف به شیخ طوسی، فقیه و محدث و متکلم نامور امامی قرن پنجم. این کتاب اولین تفسیر کامل شیعی از قرآن کریم است که مفسر آن علاوه بر نقل روایات مأثور با تکیه بر عقل و توجه به علوم مختلف به ارزیابی آرای تفسیری گذشتگان و معاصران خود پرداخته است؛ ازین‌رو این تفسیر جامع انواع علوم و فنون متعلق به تفسیر قرآن همچون صرف و نحو و اشتقاق و معانی و بیان و حدیث و فقه و کلام و تاریخ است. شیخ طوسی خود در کتاب "الفهرست" می‌گوید که کتابی بی‌نظیر در تفسیر قرآن دارد. پیش از این تفسیر مفسران شیعه تنها به نقل روایات از صحابه یا ائمه علیهم السلام و نیز اشاره به برخی نکات لغوی و گاه نقل اسرائیلیات پرداخته‌اند. از میان مفسران اهل سنت نیز تنها طبری علاوه بر نقل اقوال به نقد آنها و انتخاب روایاتی که از نظر او اصح روایات بوده پرداخته است.

التبیان فی تفسیر القرآن تفسیر کل قرآن بترتیب سوره های آن است و در ده جلد تدوین شده است. مفسر در آغاز هر سوره به نام‌های آن و وجه تسمیة آنها مکی یا مدنی بودن سوره و وجود آیه ناسخ و منسوخ در آن اشاره کرده؛ سپس به بررسی اختلاف قرائات معنای لغوی واژگان اشتقاق صرف نحو و گاه نکات بلاغی آیات پرداخته و سرانجام معنای کلی آیات را شرح و تفسیر کرده است. شیوه بیان و ترتیب مطالب در تفسیر وی عینا در تفسیر "مجمع البیان فی تفسیر القرآن" امین الاسلام طبرسی (متوفی 538) به کار گرفته شده است با این تفاوت که طبرسی مباحث لغت و اعراب و قرائات و شأن نزول و معنای آیه را بروشنی از یکدیگر جدا کرده است.

شیخ طوسی در مقدمه التبیان با اشاره به انگیزه خویش از نوشتن این تفسیر می‌گوید که هیچ‌یک از علمای شیعه را ندیده است که کتابی در تفسیر تمام قرآن و مشتمل بر همه انواع علوم و معانی آن نوشته باشد. تنها برخی از ایشان به ذکر روایات موجود در کتب حدیثی پرداخته‌اند بی آنکه استقصا کنند یا در تفسیر مبهمات آن بکوشند. وی عالمان اهل سنت را در این موضوع به سه دسته تقسیم می‌کند: کسانی چون طبری که به تطویل هر سخن منقولی را در تفسیر قرآن گرد آورده‌اند. کسانی که به اختصار تنها به تفسیر الفاظ غریب و مشکل قرآن پرداخته‌اند و کسانی که راه میانه پیموده‌اند و بیشتر به علومی توجه کرده‌اند که خود در آن تبحر داشته‌اند. مثلا زجاج و فراء به صرف ونحو مفضل بن سلمة به واژگان و اشتقاق الفاظ ابوعلی جبائی به کلام و ابوالقاسم بلخی به فقه توجه کرده‌اند. طوسی فقط تفسیر ابومسلم محمدبن بحر اصفهانی (متوفی 320) و علی بن عیسی رمانی (متوفی 384) هر دو از علمای معتزله را بهترین می‌داند اما تذکر می‌دهد که ایشان نیز گاه به امور غیرضروری پرداخته‌اند. بنابراین وی می‌کوشد که تفسیرش به اختصار همه فنون و علوم قرآنی را دربرگیرد متشابهات قرآن را توضیح دهد، مباحث کلامی در رد مجبره و مشبهه و مجسمه و جز ایشان را بیان و ادله علمای شیعه بر حقانیت اصول و فروع مذهب‌شان را با استناد به آیات قرآن بازگو کند.

شیخ طوسی در ابتدای تفسیر خود فصلی می گشاید و در آن به ذکر پاره ای نکات کلی در تفسیر و علوم قرآنی می‌پردازد. نخست تحریف قرآن به معنای زیادی یا نقصان در آیات را مردود می‌شمارد و به تبع سیدمرتضی (355ـ436) همه روایات شیعه و اهل سنت را درباره افتادگی آیات فراوان از قرآن، خبر واحد می‌داند که هیچگاه یقین‌آور نیست و به فرض درستی خدشه‌ای بر صحت متن موجود قرآن وارد نمی‌کند. طوسی در ادامه روایات دال بر عدم جواز تفسیر به رأی را مانع از تدبر در قرآن و فهم ظواهر آیات نمی‌داند لیکن معانی آیات قرآن را به چهار دسته تقسیم می‌کند که از آن میان فقط دسته نخست از معرفت بشر بیرون است: 1) آیاتی که علم آنها مختص خداوند است مانند شناخت دقیق زمان قیامت در آیه 186 سوره اعراف 2) آیاتی که ظاهرشان با معنای درونی آنها یکی است و هرکس با زبان عربی آشنا باشد معنا را درمی‌یابد. مانند حرمت قتل نفس در آیه 151 سوره انعام 3) آیات مجمل که ظاهرشان حاکی از تفصیل معنای‌شان نیست مانند کیفیت اجرای جزئیات مناسک حج در آیة 91 سوره آل عمران معنای این آیات را تنها باید از بیانات پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام به دست آورد و در این موارد نمی‌توان تفسیر به رأی کرد یا از دیگر مفسران تقلید کرد مگر آنکه نظر مفسران مورد اجماع باشد 4) آیاتی که در آنها واژه‌ای دارای دو یا چند معنای محتمل است. در اینجا اگر دلیلی از جانب پیامبر یا امام معصوم یا دلیل عقلی بر صحت یکی از این معانی نداشتیم تنها باید بگوییم که ظاهر آیه چند وجه مختلف را محتمل کرده است وی تأکید می کند که تقلید از هیچ مفسری روا نیست و در پذیرفتن هر تفسیر یا تأویلی باید به ادله عقلی یا شرعی رجوع کرد لیکن به هیچ روی خبر واحد را از جمله ادله شرعی در تفسیر قرآن نمی‌داند.

پس از این مطلب سه بحث مهم دیگر می‌آید. نخست طوسی روایات عامه دال بر نزول قرآن بر "هفت حرف" (احرف سبعه ) را خبر واحد و غیرقطعی می‌داند و پس از ذکر دیدگاه‌های مختلف دانشمندان اسلامی در توجیه آنها می‌گوید که به فرض صحت این روایات بهترین توجیه آن است که مراد از هفت حرف را هفت وجه اختلاف در قرائات قرآن از قبیل اختلاف در حروف کلمه اعراب و تقدیم و تأخیر کلمه بدانیم. زیرا ائمه شیعه خواندن قرآن را بنا بر قرائت‌های مختلف قراء جایز شمرده‌اند. ظاهرا هیچ‌یک از علمای شیعه و اهل سنت تاکنون به این وجه اشاره نکرده‌اند زیرا آن روایات به هر معنایی که باشند با قرائت‌های هفت گانه پیوند ندارند و این توجیه نیز با موضوع جواز خواندن قرآن مطابق با قرائت‌های مختلف قراء ارتباط روشنی ندارد. طوسی سپس به تقسیم آیات محکم و متشابه پرداخته و دلایل و فوایدی بر وجود آیات متشابه در قرآن ذکر کرده است. موضوع نسخ آیات قرآن آخرین مبحثی است که شیخ طوسی در مقدمه به تفصیل به آن پرداخته است. وی با رد ادله مخالفان وجود ناسخ و منسوخ در قرآن نسخ را در اوامر و نواهی و اخبار قرآن ممکن و واقع شده می‌داند و با ذکر تقسیم‌بندی مشهور نسخ (نسخ حکم بدون تلاوت نسخ تلاوت بدون حکم و نسخ حکم و تلاوت ) دو نوع اول را می پذیرد؛ اما فقیهان و مفسران امامیه غالبا فقط امکان و وقوع نوع اول را می‌پذیرند و امکان نوع دوم و سوم را مستلزم تحریف قرآن می‌دانند.

طوسی در التبیان فی تفسیرالقرآن به آثار لغوی و تفسیری پیش از خود توجه بسیار داشته و همواره آرای ادبی و کلامی و گاه مباحث فقهی و اصولی ایشان را نقل و در بیشتر موارد بررسی کرده است ازین رو این موضوعات از بیشترین مباحث تفسیر وی‌اند. وسعت اطلاعات زبانی و ادبی شیخ طوسی تفسیر وی را از لحاظ ادبی از تفاسیر متقدم شیعه و حتی اهل سنت متمایز کرده است . وی دائما به بررسی اقوال لغویان و نحویانی چون سیبویه، خلیل بن احمد ــ که با تعبیر صاحب کتاب العین از او یاد کرده ــ کسائی، ثعلب، فراء ابن درید و جز ایشان پرداخته و رأی مختار خود را بیان کرده است. با آنکه پیش از شیخ طوسی درباره بودن یا نبودن واژگان دخیل در قرآن بحث‌هایی شده بوده وی به این بحث مهم نپرداخته است. وی از میان تمام واژگانی که درباره آنها بحث و نزاع شده بوده به تعدادی اندک اشاره کرده و کوشیده است که برای آنها ریشه عربی بدهد. برای مثال الرحمن را مشتق از رحمة،  مسک را از ماده مسک عربی به معنای "خودداری"، تورات را از "وری" به معنای روشنی و برافروختن و "انجیل" را از نجل به معنای اصل دانسته است.

در بحث قرائات از آنجا که وی روایات امامیه را مبنی بر جواز قرائت قرآن به اشکال مختلف موجود پذیرفته است به قرائت قراء مشهور اشاره و گاه در تأیید رأیی خاص از آنها استشهاد کرده یا برخی قرائتها را بر برخی دیگر ترجیح داده است اما هیچگاه قول ایشان را یکسره نپذیرفته و حتی گاه آنان را در نحوة قرائتشان تخطئه کرده است.

استشهاد از کلام شاعران جاهلی یا اسلامی چون اعشی، امرؤالقیس، زهیربن ابی سلمی و جریربن عطیه در تفسیر التبیان فراوان است. غالب این استشهادها که گستردگی آن در تفاسیر شیعه و اهل سنت پیش از او سابقه نداشته است در "مجمع البیان" طبرسی نیز عینا آمده است. با این‌همه طوسی نه برای اثبات اعجاز یا بلاغت قرآن بلکه از سر اضطرار و گاه فقط برای بیان معنای واژه‌ای قرآنی به اقوال شاعران استناد کرده است زیرا به عقیده وی اگر عناد ملحدان نبود در تبیین کلمات مشتبه قرآن نیازی به شعر و مانند آن نداشتیم زیرا این امر در نهایت به استناد به بیتی از اشعار جاهلی یا سخنی از عرب اهل بادیه می‌انجامد حال آنکه شأن و کلام پیامبر از امثال نابغه و زهیر فراتر است.

به سبب تبحر شیخ طوسی در فقه امامیه و مذاهب اهل سنت مباحث فقهی و اصولی نیز در تفسیر وی مطرح شده است . وی در ذیل "آیات الاحکام" با ذکر رأی فقهای امامیه در اصل و فروع مسئلة مورد بحث به اختلاف این آرا با رأی دیگر مذاهب فقهی اهل سنت اشاره کرده و غالبا تفصیل مباحث را به کتاب‌های فقهی خود همچون سه کتاب نهایة و مبسوط و خلاف ارجاع داده است. در پاره‌ای موارد که اختلافی اساسی میان فقه شیعه و اهل سنت وجود دارد وی با تفصیل بیشتر به بررسی ادله فقهی دیگر مذاهب پرداخته و کوشیده است با تمسک به ظاهر آیه یا حتی با برگرفتن برخی مبانی ایشان استدلال‌شان را به گونه‌ای جدلی مخدوش کند و رأی فقهی امامیه را اثبات کند.

در میان مباحث اصولی از همه مهمتر آنکه شیخ طوسی دلالت هیچیک از آیات را بر حجیت خبر واحد نپذیرفته و استدلال به آیة نبأ و آیة نفر را رد کرده و حتی به برخی آیات چون «لاتقف ما لیس لک به علم» (اسراء: 36) استناد کرده است تا نشان دهد که خبر واحد مفید علم نیست و عمل بدان حجیتی ندارد. وی همچنین نسخ قرآن را با سنت جایز دانسته است. وی استدلال قرآنی مخالفان خویش بر عدم جواز نسخ قرآن به سنت ــ مثلا استدلال به آیة «قل ما یکون لی أن ابدله من تلقاء نفسی » (یونس : 15) ــ را با ادله خویش رد کرده است. وی در موضوع تجری عزم بر فسق را فسق دانسته و به آیة 19 سوره نور استناد کرده زیرا در این آیه خداوند به دوستدار شیوع فحشا وعده عذاب داده است.

منازعات کلامی در عصر شیخ طوسی به التبیان صبغه کلامی خاصی بخشیده است تا آنجا که شاید بتوان همچون طباطبائی آن را تفسیر کلامی خواند. پیش از این اثر تفاسیر کلامی مختصر یا مبسوطی نوشته شده بود از قبیل "حقائق التأویل" سیدرضی دو کتاب "متشابه القرآن" و "تنزیه القرآن عن المطاعن قاضی عبدالجبار معتزلی" و مکتوبات تفسیری چندی از ابوالقاسم بلخی ابوعلی جبائی علی بن عیسی رمانی و ابومسلم محمدبن بحر اصفهانی. همچنین استدلال پیروان هریک از فرق کلامی به آیات متشابه قرآن تفسیر را عرصه جدل‌های ایشان در توجیه عقاید خویش ساخته بود. شیخ طوسی با اشاره به فراوانی و گستردگی این مباحث کلامی و نیز اسامی پاره‌ای از متکلمان یاد شده در مقدمه التبیان وعده می‌دهد که راجع به متشابهات قرآن سخن بگوید و مطاعن ملحدان و مبطلانی چون مجبره و مشبهه و مجسمه را پاسخ دهد. از سوی دیگر همواره در تفسیر خود "نظر" و تحقیق در دین را واجب و تقلید در این امر را باطل می‌شمارد و بر حسن و صحت مجادله در این امور دلایل و شواهدی از قرآن کریم اقامه می‌کند. بر این اساس انبوهی از ردیه‌ها بر عقاید و آرای تناسخیه، حشویه، خوارج، غلات، مجبره، مجسمه، مرجئه، مشبهه و معتزله در التبیان آمده اما مفسر تنها در موارد معدودی در مقام محاجه کلامی با یهود و نصارا بر آمده است.

شیخ طوسی در آن دسته از مباحث کلامی که شیعه رأی خاص دارد با بهره‌گیری از آیات و روایات و شواهد عقلی به اثبات آن رأی پرداخته است. فی المثل در مبحث امامت امام را معصوم و منصوص و علی علیه السلام را جانشین بلافصل پیامبراکرم دانسته است. همچنین تقیه را در صورت خوف جانی واجب شمرده و استدلال جبائی بر نفی آن را رد کرده و نیز در مواضع گوناگون شفاعت پیامبر را در حق مؤمنان اثبات کرده است.

بخش زیادی از ردیه‌های کلامی شیخ طوسی در التبیان به مجبّره و آرای عمومی اشاعره اختصاص دارد که در اغلب آنها با معتزله همراهی می‌کند. وی انتساب ضلالت و کفر و هدایت و ایمان را به خداوند مردود و رؤیت خداوند را در دنیا و آخرت ناممکن می‌داند. همچنین بر ضد آرایی چون تکلیف مالایطاق، خلق همه افعال و معاصی بندگان، تعذیب اطفال به سبب گناه پدر و مادر، همراهی استطاعت با فعل و عدم اشتمال نعمت خداوند بر کافران می‌آورد. شاید مهم‌ترین موافقت وی با معتزله در موضوع خلق قرآن و حدوث کلام الله باشد. وی در مواضع متعدد رأی حنابله و اشاعره حاکی از قدم قرآن را مردود می‌شمارد و در این‌باره به ظاهر برخی آیات قرآن استناد می‌کند. با این‌همه برخی از آرای معتزله را نیز نقد می‌کند فی المثل مرتکب کبیره را در منزلت بین‌المنزلتین نمی‌داند و احباط اعمال را رد می‌کند. وی برخلاف معتزله عارض شدن سهو و فراموشی بر انبیا را در محدوده ادای وظیفه و رسالت نبوی ایشان جایز نمی‌شمارد اما به سبب اوصاف بشری پیامبران سهو و نسیان ایشان را در غیر این محدوده ــ مادام که به اختلالی در کمال عقلانی‌شان نینجامد ــ جایز می‌شمارد.

از تفسیر التبیان دو منتخب بر جای مانده است. نخستین آنها را "ابن ادریس حلی" تهیه کرده و "المنتخب من تفسیرالقرآن و النکت المستخرجة من کتاب التبیان" نامیده است. این کتاب را "مختصرالتبیان" یا "منتخب التبیان" نیز نامیده‌اند. شهید ثانی و شیخ حرعاملی کتاب دیگری با عنوان "التعلیقات علی التبیان" به ابن ادریس نسبت داده‌اند و آن را حواشی و ایرادات ابن ادریس بر تفسیر التبیان دانسته‌اند. این انتساب صحیح نیست زیرا هر دو کتاب یکی است و مراد از "تعلیقات" اشکالات و ایرادات نیست بلکه معنای لغوی آن یعنی مسائل مرتبط با تفسیر التبیان است. ابن ادریس آغاز و پایان هر بخش کتاب المنتخب را "تعلیق" نامیده است. وی با آنکه نخستین کسی است که با بسیاری از آرای فقهی و اصولی شیخ طوسی مخالفت کرده در این کتاب با هیچیک از آرای تفسیری وی مخالفت نکرده است. منتخب دیگر تفسیر التبیان را "ابوعبدالله محمدبن هارون" معروف به ابن کال با عنوان "مختصرالتبیان" تهیه کرده است.

"التبیان فی تفسیرالقرآن" نخستین بار به همت "میرزاعلی آقا شیرازی" و مساعدت فقیه معاصر مرحوم "سیدمحمدحجت کوه کمری" در قطع رحلی و در دو مجلد بین سال‌های 1322ـ1325 شمسی در تهران چاپ سنگی شد. سپس به تصحیح "احمدحبیب قصیرعاملی" و مقدمه "آقابزرگ طهرانی" میان سال‌های 1376 و 1382 در ده مجلد در نجف منتشر شد. این چاپ که بارها در جاهای مختلف افست شده است. فهرست‌های مفیدی چون فهرست احادیث، ردیه‌های کلامی، آیات، مثل‌ها و مباحث لغوی دارد. این تفسیر به همت مؤسسة النشرالاسلامی تصحیح شده است که جلد نخست آن علاوه بر مقدمه آقابزرگ طهرانی دارای "تاریخچه‌ای از تفسیر قرآن نزد شیعه" به قلم آیت الله جعفر سبحانی است.

مرتضی کریمی‌نیا. دانشنامه جهان اسلام

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...