شناخت گام‌به‌گام و تدریجی جریان اسرائیل | جام جم


اشاره: سال۱۴۰۰وقتی کتاب «متاستاز اسرائیل» منتشر شد، دو نکته مرا برای خواندن این کتاب مشتاق کرد. وقتی نویسنده این کتاب کورش علیانی باشد، حتما باید آن را خواند. سال‌های سال، اسرائیل مسأله و گره ذهنی این محقق است و فارغ از حجم عظیم فریادهای مرگ بر اسرائیل، به تحقیقاتش ادامه می‌دهد. به ‌قول خودش، انواع خبرهای متنی و تصویری را دنبال کرده و هزاران عکس و صدها تکه فیلم را سر فرصت دیده است.

متاستاز اسرائیل

علیانی با بررسی موبه‌موی روایت‌های تاریخی و دستیابی به شناختی دقیق از شخصیت‌های مؤثر و صاحبان ایده تشکیل این سازمان تروریستی بزرگ، در کتاب متاستاز، کل این ماجرایی را که مثل غده سرطانی، نزدیک به یک قرن، درد و رنج را بر پیکره بشر تحمیل کرده، مورد نقد و موشکافی قرار داده است. علت دیگر اشتیاق من برای خواندن این کتاب، توانایی نویسنده در استفاده از زبان روایی است. کتاب و مقاله در موضوع فلسطین و اسرائیل کم نداریم‌ اما بسیاری از آنها پژوهش صرف به‌معنای گردآوری اندیشه و اطلاعات دیگر منابع به‌شکل مکانیکی و تکرار حرف‌های قبل هستند بدون ذره‌ای نگاه جدید که درخور وقایع امروز باشند. زبان بیشتر منابع پژوهشی، ثقیل و مغلق، خسته‌کننده و ملال‌آور است. انگار رسم زمانه است که محقق سخت حرف بزند و ساده‌سازی مفاهیم را نه فقط مزیتی برای اثرش نمی‌داند که از آن دوری می‌کند. ماجرا مثل دستخط بد پزشک‌ها در نسخه‌نویسی است. خرچنگ‌قورباغه‌نویسی رابطه مستقیم با سواد پزشک دارد. هر قدر ناخواناتر بنویسد، یعنی باسوادتر است.

۱- صدای نویسنده در تمام کتاب شنیده می‌شود
علیانی از معدود نویسندگانی است که یافته‌های مهم و جدی خود را با زبانی ساده و صمیمی روایت می‌کند. صدای او در تمام متن متاستاز اسرائیل شنیده می‌شود. گاهی خواننده را مورد عتاب قرار می‌دهد! شاید ناسزای‌ ریزی هم به او بگوید تا از خواب بیدارش کند! قضاوت را به‌عهده مخاطب می‌گذارد و اصراری برای تأیید نظراتش ندارد. خب بی‌تردید جای چنین کتابی در انبوه منابع خالی بود اما باید دید اصل حرف او در این کتاب چیست. علیانی در مقدمه کتاب به این موضوع اشاره می‌کند تا اول بسم‌ا... تکلیف خودش و خواننده را روشن کند. پیوستگی ترور و تعدی و تبعیض از سال‌ها قبل از روز نکبت تا همین امروز هرگز قطع نشده است. بررسی پیوستگی این سه «ت» به این معناست که اسرائیل بزرگ‌ترین و کامل‌ترین نماد تبعیض و ترور و تعدی است. اسرائیل نه فقط یک کشور یا ملت یا حتی حاکمیت نیست که یک سازمان بزرگ تروریستی است. مگر می‌شود کسانی را پیدا کرد که با توجه به عملکرد ۸۰ ـ۷۰ ساله اسرائیل، سرطانی و سمی ‌بودن این تشکیلات برای‌شان محرز نشده باشد؟! در آن سال، هنوز ماجرای طوفان‌الاقصی در میان نبود و جنگ غزه‌ای وجود نداشت‌ اما در کتاب متاستاز به خطر جهانی این سازمان تروریستی بزرگ و علت اصلی حمایت آمریکا از اسرائیل به‌طور محکم و مبرهن اشاره شده است.

۲- پس از سرطان، کل بدن را نباید متهم کرد!
راست می‌گویند که محققان واقعی همیشه چند قدم جلوتر از جامعه حرکت می‌کنند و بی‌اعتنایی به نظرات آنها، یعنی کشتن زمان و درجازدن علمی. امروز که بیش از شش ماه از آغاز فاجعه نسل‌کشی غزه می‌گذرد، باور کردم که بسیاری از خواص هنوز هم موضوع اسرائیل را جهانی نمی‌بینند و با تقلیل و تحدید این موضوع به بحث‌های حاکمیتی، کمترین واکنشی به وقایع اخیر ندارند. منظورم از واکنش، دادن شعار مرگ بر اسرائیل نیست‌؛ بلکه تلاشی است برای کسب آگاهی به این موضوع و در حد امکان، روشنگری نسبت‌ به آن. علیانی با زبانی ساده و به ‌دور از شعارزدگی به این نکته مهم اشاره می‌کند که من و امثال من با اسرائیل چه ‌کار داریم؟ اسرائیل با ما کار دارد. صهیونیست‌ها گریبان دنیا را گرفته‌اند. هنوز با خواندن اخبار، این حجم از پلیدی و پلشتی انسان را شگفت‌زده می‌کند! ارتباط دین یهود و اسرائیل مثل متاستاز است. صهیونیسم سرطانی است که در دل یهودیت شکل گرفته است. درباره کسی که به سرطان مبتلا شده، کل بدن را نباید متهم کرد‌؛ بلکه همان غده سرطانی را باید شناخت و برای درمان، آن را از بین برد.

۳- شناخت گام‌به‌گام و تدریجی جریان اسرائیل
نقطه قوت کتاب متاستاز، شناخت گام‌به‌گام و تدریجی جریان اسرائیل در دل تاریخ است. عنوان فصل اول «از هیچ تا پیچ» است. در بخش اول و طی ۱۴ فصل، داستان از «هرتسل» و نخستین ماجراهای یهودیان و شکل‌گیری ایده صهیونیسم به‌عنوان یک ایده سیاسی، ‌حاکمیتی آغاز می‌شود. علیانی با روکردن اسناد و مدارک دست‌اول به این موضوع می‌پردازد که چطور صهیونیست‌ها مسلح شدند، از کجا تأمین مالی شدند، چگونه استقرار یافتند و چطور توانستند در جبهه‌های مختلف با حاکمیت‌ها و آدم‌های مختلف بجنگند و باقی بمانند. این ممکن نبود مگر با تأسیس گروه‌های مختلف آموزش‌دیده مسلح، مخفی و امنیتی. همه این آغازها از هیچ بود، اززمانی که عملا نه صهیونیستی درکاربودونه مهاجری ونه بمب اتمی،اما بالاخره زمان گذشت واینها همه پدیدآمدو صهیونیسم به یک پیچ تاریخی رسید؛ جایی که باید تصمیم می‌گرفت نامزد نفرت‌انگیزش انگلیس را در آغوش نگه دارد یا به ‌سویی دیگر بچرخد و برای دیگران لَوندی کند. اگر این چرخش تاریخی نبود،امروزچنین حجمی ازخباثت وانسان‌ستیزی برهم انباشته نشده بود.

۴- هلوکاست کجای داستان اسرائیل است؟
نویسنده در بخش اول کتاب یادی می‌کند از هلوکاست‌؛ از این‌که هلوکاست کجای داستان اسرائیل است و ما کجای داستان هلوکاست نشسته‌ایم؟ علیانی بدون آن‌که اسیر تبلیغات و روایت مشهور ماجرای هلوکاست شود، با روایتی کوتاه، ساده، منطقی و مبتنی بر دودوتا چهارتای خودمان به موضوع هلوکاست می‌پردازد. نویسنده، یهودستیزی نازی‌ها را رد نمی‌کند‌، زیرا ردپای نفرت هیتلر را در انبوه سخنرانی‌های تصویری و صوتی‌اش یافته است. هیتلر همان‌قدر نژادپرست بود که اسرائیلی‌ها هستند. به‌دلیل حجم غیر قابل تصور تبلیغات در بزرگ‌نمایی هلوکاست، علیانی علاقه‌ای به کشف عدد و رقم کشته‌ها یا رد و تأیید قصه‌های واقعی یا برساخته آن ندارد. او به مواردی می‌پردازد که امروز برای هرمحققی قابل تحلیل و اثبات است. ازنظر او فارغ از طول و عرض وعمق این ماجرا، اسرائیل یک لقمه چرب و خوش‌خوراک به نام هلوکاست را ازدست نمی‌دهد.تبلیغ مداوم و وسیع درباره هلوکاست از وظایف اصلی دستگاه تبلیغاتی کارآمداما بسیارغیرانسانی اسرائیل است. هلوکاست آورده مالی بسیاری برای اسرائیل داشته و دارد.

۵- چه کسی محق است به هلوکاست استناد کند؟
در بحث هلوکاست دو موضوع وجود دارد که اگر این دو نبود، علیانی به ماجرای هلوکاست وارد نمی‌شد؛ اولین آن، ادعای یکتایی و فراگیری هلوکاست است. مدعای عجیبی که پایه و اساسی ندارد. می‌گویند: هلوکاست هیچ مشابهی ندارد. علیانی معتقد است این ادعا نوعی شعبده‌بازی موجه است‌؛ چون با هیچ دلیل عقلی نمی‌توان آن را اثبات کرد. مثلا شباهتی بین کشتار مردم ویتنام و یهودیان در جنگ دوم جهانی نیست. خوب آنها هم می‌توانند مدعی شوند جنگ ویتنام هیچ مشابه تاریخی ندارد. دومین موضوع که برای نویسنده در ماجرای هلوکاست اهمیت دارد، این که چه کسی محق است به هلوکاست استناد کند؟ چرا به‌قول معروف، نعل را وارونه زده‌اند؟ چرا متهم جای دادستان نشسته است؟ هلوکاست حاصل چیزی جز نژادپرستی و تبعیض‌گرایی نمی‌تواند باشد. الان ماهیت اسرائیل چیزی غیر از این است؟ هلوکاست فارغ از یک چارچوب تبلیغی نامفهوم و غیرقابل درک، هیچ ربطی به اسرائیل ندارد. هلوکاست اگر قربانی‌شدن یهودیان است، شاید بتوان مدعی شد آن یهودیان دو بار قربانی شدند: یک بار در جنگ نازی‌ها و یک بار در جنگ صهیونیست‌ها.

متاستاز اسرائیل

۶- به دنبال ریشه تشکیل اسرائیل
نویسنده در بخش دوم و سوم کتاب «متاستاز اسرائیل» با گام‌هایی کوتاه و شمرده، ریشه تشکیل اسرائیل را دنبال می‌کند. در بخش دوم و در دنیایی که قدرت‌های بزرگ مالی و سیاسی در یک لحظه، خود و تمام تبارشان را به مشتری و به قیمت می‌فروشند، علیانی به این سؤال پاسخ می‌دهد که اسرائیل چه ارزش افزوده‌ای برای آنان دارد! آنان نه‌فقط اسرائیل را نمی‌فروشند که رسما در نهان پروارش می‌کنند و نگهش می‌دارند. ارزش استراتژیک اسرائیل کجا و چقدر است و ارزش افزوده‌اش کجاست و چقدر؟جنگ‌های این موجود شرور و آدمخوار و متعهدنبودنش به هیچ ارزش عمومی و بین‌المللی، پاسخ به این پرسش را دشوار می‌کند. آیا هدف نهایی این بازی چیزی است که انسان اعم از ایرانی و غیرایرانی، مسلمان و غیرمسلمان، بتواند با آن کنار بیاید؟ آیا اساسا امیدی هست که این موجود، خودش به اتاقش برود و به کارهای بدش فکر کند و متنبه بیرون بیاید؟

۷- صبر و تأنی و پختگی در رسیدن به حرف آخر
کتاب متاستاز اسرائیل، مصداق همان مثال معروف است که «دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه راه‌رفتن آموخت!» صبر و تأنی و پختگی در رسیدن به حرف آخر، ویژگی بارز این کتاب است. قرار نیست با تعصب و شعار، چیزی ثابت یا رد شود. این کتاب قرار است خواننده را به فکر فرو ببرد. او را با سؤالاتی درونی مواجه و وجدانش را بیدار کند که مقابل این جرثومه فساد و تباهی سکوت نکند. دست‌کم در برخورد با خود و در نهانخانه دل می‌توان حقیقت را یافت و در مقابلش سر فرود آورد. بخش سوم کتاب با عنوان «از هست تا شود» از فصل‌های بسیار جذاب وخواندنی کتاب است‌؛ وضع و حال معدود افرادی در اسرائیل که تلاش می‌کنند تروریست نباشند‌؛ روایت درگیری اسرائیل با انسان‌ها. فرقی نمی‌کند این انسان‌ها فلسطینی باشند یا ایرانی. روایت‌های مربوط به آتش‌افروزی به‌معنای عینی و غیراستعماری آن، درختان زیتون فلسطین و تخریب و نگاهبانی از آنان، انتفاضه و مفهوم مبارزه به‌وسیله هرچه هست حتی با سنگ یا مفهوم مقاومت تا همیشه و عکس‌العمل‌های پنهان‌مانده اسرائیلی‌ها در برابر مقاومت، کاردزنی‌ فلسطینی‌ها به‌عنوان حرکتی که در پی بخشیدن تحرک و هیجان بیشتر به مبارزه و کشیدن مبارزه به عرصه جهانی است، شهرک‌سازی و غصب زمین و خانه و نهایتا جنگ تبلیغاتی اسرائیل علیه اذهان عمومی دنیا.

۸- اسرائیل چه می‌خواهد و چه می‌کند؟
در فصل‌های پایانی، نویسنده مخاطب رابه این‌سو می‌برد که بایدبه این پرسش پاسخ داد: اسرائیل چه می‌خواهد وچه می‌کند؟ انسان‌ها دربرابر اسرائیل چه می‌توانند بکنند وهرنوع برخوردی با اسرائیل، نیازمند چه حدی ازهزینه و متضمن چه حدی از دستاوردهای مفید برای جوامع انسانی است؟ آیامی‌توان اسرائیل رابوسید وهمه‌چیزرابه‌خوبی وخوشی تمام کرد؟ می‌توان به سرزمین فلسطین لشکر کشید و مسأله را با راه‌حل‌های نظامی حل کرد؟ می‌توان بدون خوشبینی و بدون نظامی‌گری، با اسرائیل پای میز مذاکره نشست؟ یا راه‌حل را باید در افق‌های مأنوس و معهود در افقی دیگر جست‌وجو کرد؟

۹- «پیوست» روایت‌هایی از فجایع اسرائیل
در بخش آخر کتاب با عنوان «پیوست» روایت‌هایی از فجایع اسرائیل آمده است: کشتار دیریاسین یا فجایع مرگبا‌ری از این دست که با شدت و حدت در سرزمین‌های اشغالی ادامه دارد، جمعیت زیادی از فلسطینی‌ها را متقاعد کرد که ماندن یعنی جان‌باختن! همین تصور و باور بعد از کشتار بی‌رحمانه فلسطینی‌ها در روستای دیریاسین منجر به موج بزرگ مهاجرت از فلسطین شد. قصه امروز غزه نیز ادامه همین فجایع است. اسرائیل به‌دنبال زمین‌زدن ملتی است که گرسنه، برهنه و تشنه مقابل دشمن سر تا پا مسلح ایستاده‌ و حاضر به ترک میدان نیست.علیانی با آوردن روایت‌های تمرد جوانان اسرائیلی از شرکت در دوره سربازی و اعتراض‌های مدنی در دل جامعه چهل‌تکه اسرائیل به این موضوع می‌پردازد که این اعتراضات درواقع نشانه‌های پایان ایدئولوژی انگیزشی صهیونیسم و تبدیل یک سازمان ترور به یک تشکیلات اقتصادی‌اجتماعی است.عنوان روزآمد و جذاب کتاب توانسته بار معنایی و مفهومی آن را به‌خوبی در ذهن مخاطب تداعی کند و نامی ماندگار و اثرگذار باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...