«با کاروان حله» اثر زنده‌یاد عبدالحسین زرین کوب توسط نشر علمی به چاپ هجدهم رسید.

با کاروان حله  عبدالحسین زرین کوب

به گزارش خبرنگار مهر، نشر علمی هجدهمین چاپ کتاب خاطره انگیز «با کاروان حله» اثر زنده‌یاد عبدالحسین زرین کوب را با شمارگان ۷۷۰ نسخه، ۴۷۶ صفحه و بهای ۱۲۵ هزار تومان منتشر کرد. این کتاب برای نخستین بار سال ۱۳۴۳ منتشر شده بود. چاپ پیشین (هفدهم) این کتاب سال ۹۴ با شمارگان ۱۶۵۰ نسخه و بهای ۳۷,۵۰۰ تومان منتشر شده بود.

کتاب شامل ۳۰ نقد ادبی از زنده‌یاد استاد زرین‌کوب است که برای تبیین عرصه صحیح نقد نوشته شده‌اند. زرین‌کوب اشاره کرده که در دوران نگارش این نقدها، آنچه که در روزنامه‌ها و مقدمه کتاب‌ها به عنوان نقد منتشر می‌شد، غالباً بازاری، سطحی و آلوده به اغراض بود.

عناوین ۱۵ مقاله نخست کتاب به ترتیب از این قرار است: «رودکی، شاعر روشن بین»، «دقیقی، مدحت‌گر یا حماسه پرداز»، «فردوسی، آفریدگار رستم»، «فرخی شاعری از سیستان»، «منوچهری، شاعر طبیعت»، «فخری گرگانی، پیشرو شعر بزمی»، «ناصر خسرو، آواره یمگان»، «قطران تبریزی، پیشرو فارسی گویان آذربایجان»، «مسعود سعد، شاعر زندانی»، «خیام، پیر نیشابور»، «امیر معزی، مادحی کشته ممدوح»، «سنایی، شوریده‌ای در غزنه»، «انوری، پیامبر ستایش گران»، «خاقانی، درودگر شروان» و «نظامی، داستان سرای گنجه».

همچنین «عطار، پیر اسرار»، «جلال الدین رومی، ملای روم»، «سعدی، شیخ شیراز»، «امیر خسرو، طوطی هند»، «ابن یمین؛ دهقان شاعر»، «حافظ؛ خواجه رندان»، «جامی؛ عارف جام»، «صائب؛ زایر هند»، «بیدل: شاعر اندیشه‌ها»، «هاتف؛ شاعر دوستی‌ها»، «قاآنی؛ شاعر بی‌بند و بار»، «اقبال؛ شاعر شرق»، «پروین؛ زنی مردانه در قلمرو شعر و عرفان»، «بهار، ستایشگر آزادی» و «دهخدا؛ شاعر یا استاد شعر» نیز عناوین مقالات ۱۶ تا سی‌ام کتاب «با کاروان حله» است.

در بخشی از مقدمه زنده‌یاد زرین کوب بر این کتاب می‌خوانیم: «در خلاقیت امروز دیگر نمی‌توان آنچه را «تاریخ ادبیات» و «سبک شناسی» می‌خوانند از قلمرو «نقد ادبی» بیرون شمرد. چون آنچه نسل امروز از نقاد و ادیب می‌خواهد، فهم درست شعر و ادب گذشته و قضاوت درست در آن باب است. تحقیق در سرگذشت شاعر و محیط او، مطالعه در نسخه‌های موجود از آثار شاعر، شیوه زبان و بیان او و این گونه مباحث اگرچه در جای خود مهم است، لیکن به هر حال جز بدان قدر که ضرورت دارد مطلوب نیست.»

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...