حسن لاهوتی، مولوی‌پژوه که برگردان فارسی او از شرح مثنوی نیکلسون، جایزه کتاب سال را برای او به ارمغان آورد، کتاب تازه خود با عنوان ارغنون مولوی را تالیف و از سوی انتشارات نامک به بازار کتاب عرضه کرد.  

به گزارش همشهری آنلاین، دکتر حسن لاهوتی در این کتاب خواننده را به دنیای ساده اما پر رمز و راز مولانا در مثنوی می‌برد. در دوفصل اول کتاب تصویری کلی و مجمل اما خواندنی و دقیق از زندگی مولانا به دست می‌دهد، از زیستش در بلخ تا مهاجرتش به قونیه تا سن چهل سالگی که فقیه و به قول خودش سجاده نشینی باوقار بود و سپس زمانی که شمس را می‌بیند و از خود بی‌خود می‌شود و درس و فحص را رها کرده و سماع و عرفان پیشه می‌کند. در فصل دوم که نام جلال عارف را بر خود دارد او از یاران مولانا و عرفان او به شکلی مجمل و دقیق سخن می‌گوید.

فصل سوم به چگونگی سرایش مثنوی اختصاص دارد و در آن تحلیلی از چگونگی تولد 18 بیت نخست که به نی‌نامه معروف است،‌آورده شده است. ویژگی آقای لاهوتی در این کتاب همانا اکتفانکردن به برخی روایت‌ها و آوردن داروی شیرین تحلیل و نقادی بر این روایت‌هاست. برای نمونه وقتی که به نقل قول‌های افلاکی درباره چگونگی سرودن نی‌نامه(18 بیت نخست مثنوی) اشاره می‌کند، برخی نقل‌های او را با پرسش‌های مرد‌افکنی روبرو می‌سازد تا ذهن خواننده را با حواشی و پیچیدگی‌های تالیف اثری سترگ همانند مثنوی آشنا سازد.

فصل چهارم به داستان پادشاه وکنیزک اختصاص دارد و در فصول بعد نیز مولف به فراخور داستان‌ابلهان،سخن علی با جهود،حدیث عبادت،و عاقل عاشق را تحلیل می‌کند.

شیوه تحلیل مولف به این صورت است که ابتدا پیشینه‌ای از هر داستان و منابع آن به دست می‌دهد، و سپس نگاه و روایت و تغییرات مولانا در آن داستان را بیان و در انتها به سراغ روایت و تحلیل داستان با پرداختن به جزییات می‌رود.

آقای لاهوتی در مقدمه کتاب خود ضمن اشاره به مکتب مثنوی که از سوی مولانا بنیان گذاشته شد، می‌نویسد:او انسانی است اهل خرد، استدلال را می پذیرد، بی‌منطق سخن نمی‌گوید و از گفته‌اش بوی عقل می‌تراود. مولانا عارفی است که عقل و دانش را برای پرورش جان می‌خواهد.

کتاب در واقع پژوهشی است در سیر مولانا از خامی تا پختگی،جست وجویی است در احوال مولانا و برخی داستان‌های مولانا در مثنوی. این احوال از نی مولانا شروع می شود و تا مرحله عاقل پیش می‌رود. در هر منزل بر گوشه‌ای از جهان مولانا پرتوی می‌افکند تا هر چه بیشتر به دنیای درونی مولانا راه یابد.

زبان و نثر به کار رفته در این کتاب ساده اما تحلیلی است و خواننده در کنار خواندن هر روایت،به کوشش مولف با زوایای توبرتوی آن آشنا می‌شود.

ارغنون مولوی؛ درباره جلال‌الدین محمد بلخی ومثنوی معنوی/ مولف: حسن لاهوتی، ناشر: انتشارات نامک، چاپ اول ،زمستان 1390/ قطع رقعی، قیمت: 9750 تومان، 386 صفحه

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...