جلد پنجم کتاب «شاهنامه فردوسی» که به تصحیح انتقادی و شرح یکایک ابیات این اثر ماندگار می‌پردازد با کوشش مهری بهفر توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.

 به گزارش ایبنا، این کتاب تصحیح تازه‌ای از شاهنامه فردوسی است که بر پایه مهم‌ترین دستنویس‌های موجود، مانند دستنویس موزه بریتانیا، فلورانس و ... تالیف شده است. به علاوه دستنویس سن ژوزف که به تازگی در بیروت چاپ شده و همچنین تصحیح حمدلله مستوفی برای نخستین بار در این کتاب، تصحیح انتقادی شده‌اند.

شرح یکایک ابیات، تعابیر کنایی، مجازی، استعاری و ... بخش دیگر مطالب این کتاب را تشکیل می‌دهد که با گزارش ریشه‌شناسی واژگان متن و بررسی دورنمایه‌ها، رویدادها، شخصیت‌ها و خویشکاری آن‌ها همراه شده است. این مفاهیم با متون مرتبط همزمان و ناهمزمان هم مقایسه شده‌اند.

مطالب کتاب از ابتدا تا انتها، ۱۶ فصل است که به ترتیب «سپاسگذاری»، «جدول نشانه‌های اختصاری نسخه بدل‌ها»، «جدول نشانه‌های آوانویسی و نشانه‌های راهنمای متن»، «داستان رستم و سهراب»، «برگردان عربی: فتح بن علی بنداری اصفهانی»، «برگردان انگلیسی: برادران وارنر»، «فهرست واژ ه‌های گزارش شده»، «فهرست واژه‌های ریشه شناسی شده (ایران باستان)»، «فهرست واژه‌های عربی»، «فهرست واژه‌های غیرایرانی و غیر عربی»، «فهرست نام کسان»، «فهرست نام مکان»، «بیت‌یاب»، «راهنمای کتابنامه»، «کتابنامه‌ی فارسی» و «کتابنامه لاتین» نام دارند.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: «‌داستان رستم و سهراب به لحاظ نوع ادبی حماسه‌ی تراژیک است، یعنی گونه‌ای تلفیقی از ترکیب مختصات حماسه و تراژدی است؛ به این ترتیب که از هریک از این دو نوع ادبی مختصات و ویژگی‌هایی را برگرفته است. این داستان نه در ساختار نمایشی (دراماتیک) که در ساختار روایی حماسه سروده شده است. ارسطو در بوطیقا شباهت حماسه و تراژدی را چنین دسته‌بندی می‌کند: «بین حماسه و تراژدی مشابهت و موافقت تا آنجاست که هر دو از موضوعات جدی تقلید می‌کنند و کلام سنگین و وزین به کار می‌برند. ولی تفاوت‌شان نخست از آن جهت است که حماسه سراسر در یک وزن است و صورت داستان دارد و تفاوت دوم از جهت طول مدت است. بدین معنی که برای حماسه زمان محدود نیست. اختلاف سوم از جهت اجزاء تشکیل دهنده‌ی آنهاست که در هر دو بعضی مشترک و بعضی مخصوص تراژدی است.» (برگردان مجتبایی ۱۳۳۷: ۶۵-۶۴). اما از میان اجزاء شش‌گانه‌ی تراژدی، به تعریف ارسطو - یعنی «داستان، اخلاق، گفتار، فکر، صحنه آرایی و آواز» - دو جزء آخر که اهمیت کم‌تری دارد در حماسه نیست. ولی از میان این شش جزء آنچه "اساس و روح" تراژدی را می‌سازد "داستان" ، یعنی ترکیب وقایع در روندی علی - که مهم‌ترین جزو تراژدی دانسته شده و "اساس و روحتراژدی" است - در داستان رستم و سهراب هست.»
 
جلد پنجم کتاب «شاهنامه فردوسی»  که به تصحیح انتقادی و شرح یکایک ابیات این اثر ماندگار می‌پردازد با کوشش مهری بهفر در ۶۱۲ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۶۴ هزار تومان منتشر شده است.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...