به مناسبت بزرگداشت یک هزارمین سالگرد سرایش شاهنامه فردوسی، نمایشگاهی از شاهنامه‌های نفیس خطی شامل 23 تابلو از تصاویر شاهنامه در موزه رضا عباسی برپا شده است.

به گزارش ایبنا، این نمایشگاه برای بزرگداشت یک هزارمین سالگرد سرایش شاهنامه برپا شده است. به گفته مدیر موزه رضا عباسی، در این نمایشگاه نسخه‌های نفیس شاهنامه‌های مختلف نظیر شاهنامه بایسنقری، طهماسبی، اسماعیلی، رشیدا و... به نمایش گذاشته شده است.

مهناز امام‌‌دادی در ادامه خاطر نشان کرد: در ایران روز 25 اردیبهشت به نام روز بزرگداشت این شاعر گران‌مایه نامگذاری شده است و یونسکو نیز موافقت خود را برای ثبت هزاره پایان سرایش شاهنامه در فهرست مفاخر و روی دادهای علمی و فرهنگی یونسکو اعلام کرده است.

به گفته این مقام مسوول در موزه رضا عباسی؛ پیش‌بینی می‌شود این نمایشگاه تا روز بزرگداشت فرودوسی 25 اردیبهشت ماه دایر باشد. همچنین این نمایشگاه با همکاری خانه جهانگرد استان تهران مستقر در موزه رضا عباسی برپا شد.

بر اساس آنچه که از بیت‌های پایانی شاهنامه در می‌یابیم، فردوسی در این روز، پس از سی سال رنج و دشواری سرایش حماسه بلند شاهنامه، به کار خود پایان می‌دهد و اثری بی همتا می‌آفریند که سرشار از ارزش‌های والای انسانی و گنجینه‌ای بزرگ از فرهنگ دیرین ایرانی است.

هنگامی که فردوسی شاهنامه را با سرگذشت یزدگرد سوم و فرجام کار ساسانیان به پایان می‌برد، در انتهای اثر خود بیت‌هایی می‌آورد و از کسان انگشت‌شماری یاد می‌کند که در روزهای تنگدستی و دشواری، یاری‌گر او بوده‌اند. سپس با یادکرد از روزگار محمود غزنوی، تاریخ پایان یافتن منظومه شصت هزار بیتی‌اش را یادآوری می‌کند و بدین سان دفتر شاهنامه را می‌بندد: «سرآمد کنون قصه یزدگرد/ به ماه سپندارمذ روز ارد/ ز هجرت شده پنج هشتاد بار/ به نام جهان داور کردگار».

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...