جشن دیدار با کودکان زال (آلبو) و رونمایی از کتاب «زال و سیمرغ» نوشته‌ مریم طاهری مجد باهمکاری نشرنوآرا، انجمن آلبینیزم ایران و موسسه‌ فرهنگی هنری هفت اقلیم برگزار شد.

كودكانه با زال

به گزارش همشهری آنلاین، نخستین جشن «دیدار با کودکان زال و شاهنامه‌خوانی» با هدف آشنایی کودکان زال با قصه مشهور زال در شاهنامه از سوی موسسه فرهنگی هنری هفت‌اقلیم، نشر نوآرا و انجمن آلبینیسم ایران (آمال) عصر پنج‌شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ در موسسه فرهنگی هنری هفت‌اقلیم برگزار شد.
 
مریم طاهری مجد نویسنده و پژوهشگر شاهنامه در این نشست بر تاکید به اهمیت زال در کتاب ارزشمند شاهنامه گفت: به جرات می‌توان گفت که زال در ادبیات کلاسیک ایران از نخستین و مهم‌ترین کودکانی است که مورد توجه فردوسی شاعر بزرگ ایران قرار گرفته است. کودکی که به دلیل رنگ موهای سفیدش مورد خشم پدر قرار می‌گیرد اما روزگار برای این کودک تنها و رها شده آینده‌ای روشن در نظر گرفته است.

وی افزود: این نکته را نیز باید در نظر داشت که حضور کودک در ادبیات کلاسیک ما اتفاقی نادر و کم‌یاب است که فردوسی به زیبایی و قدرت کودکی چون زال را در قلب داستان‌ بزرگسالان جا داده است و ما را شگفت‌زده کرده است.
 
این نویسنده همچنین بیان کرد: در کتاب شاهنامه زال به این دلیل که با مرغ دانا سیمرغ بزرگ شده است، همیشه سمبل خرد و عقل است و هرجا در داستان حضور پیدا می‌کند با تدبیر و درایت مشکل را حل می‌کند.
 
وی همچنین به محبوبیت زال نزد کودکان اشاره کرد و گفت: کودکان شخصیت  زال را بسیار دوست دارند. وقتی کودکان قصه‌ زال را می‌شنوند به هیجان می‌آیند و در نقاشی‌هایشان این عشق را انعکاس می‌دهند و از این که توسط سیمرغ نجات پیدا می‌کند خوشحال می‌شوند.

طاهری مجد ادامه داد: به همین دلیل با کمک نقاشی‌ کودکان الهام گرفته از زندگی زال و سیمرغ، کتابی نوشتم که در آن کودکان ضمن آشنایی با این دو شخصیت محبوب، زال و سیمرغ، هم می‌توانند نقاشی هم‌سن و سال‌های خود را ببینند هم اگر دوست داشتند در این کتاب نقاشی کنند یا ادامه‌ خلاقانه‌ داستان را بنویسند و من بسیار خرسندم که با همکاری انجمن آلبینیزم ایران و با حضور افتخار کودکان زال (آلبو) این کتاب رونمایی شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...