کتاب «شعری به فارسی برایم بخوان» نوشته صبا اخوّت توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شد.

شعری به فارسی برایم بخوان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر،‌ صبا اخوت روان‌شناس ساکن آلمان است که در این‌کتاب یافته‌ها و تجربیات حرفه‌ای خود را از کار با کودکان و نوجوانان در قالب داستان بیان کرده است.

نویسنده «شعری به فارسی برایم بخوان»، مضمون زبان را به منزله‌ای متفاوت و دیگر، در قالب ۷ روایت داستانی به تصویر کشیده است. این‌داستان‌ها بخش‌هایی از زندگی کاری یک روان‌شناس را شامل می‌شوند که زبان کشور جدیدی را انتخاب کرده و طی رویارویی با هر بیمار و درمان‌جو، به جنبه جدیدی از این‌زبان پی می‌برد. در بسیاری از تقابل‌های بین فردی این روان‌شناس با آدم‌های مختلف، زبان برایش مانند یک راه ارتباطی دیگری عمل می‌کند که راه معاشرت با آن، چالش‌های زیادی در پی دارد.

دغدغه اصلی صبا اخوت از نوشتن این‌کتاب، زبان و این‌جمله است:‌ «زبان راهی برای برقراری ارتباط است.» او می‌گوید این‌جمله حتما برای همه انسان‌ها آشناست و عبارت‌های راه، ارتباط و برقراری را به ذهن متبادر می‌کند؛ و همچنین این‌مفهوم را که برای استفاده از زبان، نیاز به فرد دومی هست. این فرد دوم اما همیشه بیرون از ما نیست بلکه گاهی آن‌فرد، خود ما هستیم و بسیاری اوقات پیش آمده که با خودمان سخن گفته‌ایم یا در فکر فرو رفته‌ایم.

۷ روایت این‌کتاب به‌ترتیب عبارت‌اند از: «رضا (زبان مادری یا زبان مشترک)»، «حمید (زبان مادری یا زبان مشترک)»، «تام (زبان غیرمشترک)»، «لارا (زبان غیر مشترک)»، «نظیر (زبان غیر مشترک/ زبان به مثابه امری خودساخته)»، «مایکل (گردنبند به منزله زبان)» و «جسیکا (زبان غیرمشترک/ زبان مکتوب، نامه خداحافظی)». پس از این‌روایت‌ها هم پیوستی با عنوان «خانه روان‌شناختی» درج شده است.

اما نویسنده کتاب، پیش از شروع متن، این‌تذکر را به مخاطبانش داده است: «نام‌ها و سرگذشت شخصیت‌ها در این‌کتاب تطابقی با واقعیت ندارد و تمامی آن‌ها را با رعایت حریم شخصی مراجعان نوشته شده است.»

در قسمتی از روایت مربوط به شخصیت تام می‌خوانیم:

در این فکرها بود و همچنان داشت می‌نوشت که در ساختمان باز شد و آقای مهربان سالمندی که راننده یکی از خانه‌های روان‌شناختی بود وارد شد. سلام بلند و رسایی کرد و در را باز نگاه داشت، معلوم بود که شخص دیگری هم باید در ادامه ظاهر شود؛ آن شخص یک کودک به نسبت آرام بود که نامطمئن قدم به داخل گذاشت. رخشنده می‌دانست که به احتمال قوی این کودک باید همان تام باشد که به‌زودی مراجع او خواهد شد، چرا که روان‌درمانگر قبلی‌اش به دلیل بارداری برای مدت معینی قادر به کار نبود. تام هرچند سه‌سال و نیم‌ساله بود، اما قد و قواره بزرگ‌تری داشت. لاغر بود و در همان نگاه اول می‌شد فهمید که طنزی قوی دارد. با لبخند کج و آرام به آقای پترسن گفت: می‌تونی در رو ببندی، من دیگه اومدم. آقای پیترسن هم خندید و گفت: چشم سرکار.

به نظر می‌آمد که آقای پیترسن تام را با خودش آورده بود تا یکی از هم‌خانه‌ای‌های تام را که جلسه‌اش تمام شده بود با ماشین به خانه برگردانند. تام لحظه‌ای وسط بخش پذیرش ایستاد و عینکش را صاف کرد و رو به رخشنده گفت: شما اسمتون چیه؟ رخشنده لبخندی زد و گفت:‌ خانم سیروانی. تام لحظه‌ای فکر کرد و به نظر می‌آمد تلاش می‌کند اسم را در ذهنش بسپارد. کودک چرخ ظریفی زد و گفت: من تام هستم.

این‌کتاب با ۸۴ صفحه، شمارگان ۴۰۰ نسخه و قیمت ۲۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...