رمان فانتزی «دانه» [Seed] به قلم کریل لوئیس [Caryl Lewis] با ترجمه شقایق قندهاری از سوی نشر افق برای نوجوانان بالاتر از ۱۲ سال منتشر شد.

دانه» [Seed] به قلم کریل لوئیس [Caryl Lewis]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، نمی‌توان جهان را از رنج، سختی و تنهایی پاک کرد؛ اما خوش‌بینی و امیدواری ممکن است با دانه شروع ‌شود. «دانه» داستانی پر از ماجراجویی است که نشان می‌دهد مهربانی و شادی همیشه در زندگی وجود دارند.

مارتی، شخصیت اصلی داستان، پسری است که با مادرش زندگی می‌کند و پدرش آنها را ترک کرده است. مادر دچار اختلال جمع‌آوری است. او از خانه بیرون نمی‌رود و هر چه آشغال و زباله است، جمع می‌کند. علاوه‌بر این، مارتی مشکلاتی هم در مدرسه دارد. گروهی از بچه‌های قلدر مدام او را آزار می‌دهند و شاید اخراج شود و... .

می‌بینید؟ مارتی زندگیِ بدقلقی دارد، اما کریل لوئیس در این داستان به‌خوبی نشان می‌دهد که امید چگونه می‌تواند همه‌چیز را تغییر بدهد. در روز تولد مارتی، پدربزرگش یک هدیه غیرمنتظره به او می‌دهد؛ یک دانه که آن را می‌کارد. کاشت و مراقبت از دانه به مارتی فرصت می‌دهد تا دوستی با گریسی را تجربه کند که او هم یک‌جورهایی باید با نبود والدینش کنار بیاید. و بعد یک شگفتیِ جادویی اتفاق می‌افتد! آنها کشف می‌کنند که دانه با آرزوها و رویاها بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود.

در بخشی از متن کتاب می‌خوانیم:
«مامان مارتی میلیاردها چیز داشت. او میلیاردها و تریلیون‌ها وسیله داشت. منظورم این است که حاضر بودم یک فهرست از وسایلش تهیه کنم، ولی اگر صد سال هم می‌گذشت، باز هم فکر نمی‌کنم فرصت می‌کردید تمامش را بخوانید؛ چون مامان مارتی همه‌چیز را نگه می‌داشت. روزنامه‌ها، بسته‌های قدیمی شکر، کفش‌های سوراخ، دستگاه‌های چمن‌زنی زنگ‌زده، کتاب‌های نخوانده و قاب عکس‌های شکسته و خب همه‌چیز را نگه می‌داشت.»

رمان نوجوان «دانه» به قلم کریل لوئیس با ترجمه شقایق قندهاری در ۲۵۶ صفحه و به بهای ۲۳۵ هزار تومان از سوی نشر افق منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...