داستان بلند «دیگر ماجراهای اتفاقی مرد صد ساله» اثر یوناس یوناسن در ایران ترجمه و منتشر شد.

به گزارش مهر، شخصیت اصلی این رمان آلن کارسن در رمان تحسین شده «ماجرای پیرمرد صد ساله‌ای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد» نیز شخصیت محوری بود و به گفته نویسنده در مقدمه این رمان، او را مجاب کرد تا دنباله‌ای بر داستان‌های او بنویسد.

کارسن در این رمان درگیر سفر به کشورهای مختلفی شده و با برخی از رهبران سیاسی دنیا مانند ترامپ و کیم جون اون دیدار می‌کند. دستی در تجارت اورانیوم غنی‌شده می‌برد و به انجام برخی مناسبات دیپلماتیک توجه نشان می‌دهد. داستان از یک سفر تفریحی آلن به همراه دوستش بر فراز اقیانوس آرام شروع می‌شود. سفری تفریحی با بالون. اما ناگهان اهرم مشعل بالون می‌شکند و آنها در جایی بر فراز اقیانوس هند سقوط می‌کنند.

یوناسن در این رمان طنزآمیز به گفته خودش در مقدمه، درباره اتفاقات اخیر جهان نوشته است و از برخی شخصیت‌های سیاس مشهور دنیا و آدم‌های اطراف آنها برای طرح داستانش استفاده کرده است. او گفته است که دوست داشته برخی از این رهبران و نگاه از بالا به پایینشان را در این کتاب دست بیاندازد ولی از شأن انسانی آنها کم نمی‌کند.

این رمان را نشر چترنگ در ۵۱۵ صفحه با قیمت ۵۹ هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ..............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...