اگر مرا اهلی کنی | اعتماد


«تازه این لحظه بود که روباه فهمید پسر دارد گریه می‌کند. برگشت تا صورتش را ببیند و مطمئن شود. بله، صاحبش داشت گریه می‌کرد... اما بی‌صدا... روباه اشک‌های پسر را لیسید؛ بوی خون نمی‌آمد! گیج شد. همیشه فکر می‌کرد وقتی کسی گریه می‌کند، حتما معنی‌اش این است که زخمی شده است. از بغل پسر بیرون آمد تا صاحبش را دقیق‌تر نگاه کند.»

روباهی به نام پکس» [Pax]  سارا پنی‌پکر [Sara Pennypacker]

«روباهی به نام پکس» [Pax] نوشته سارا پنی‌پکر [Sara Pennypacker] با شروعی شاعرانه و دراماتیک رابطه میان یک پسربچه و حیوان خانگی‌اش که یک روباه است را موضوع کار خود قرار داده است. این کتاب به دوستی و عشق میان انسان و حیوانی می‌پردازد که اهلی کردنش کار هر کسی نیست. اما وقتی اهلی ‌شود همچون روباه داستان «شازده کوچولو» می‌خواهد شیفتگی کند. شاید روباه‌ها به راستی اهل شیدایی باشند در حالی که ما آنها را صرفا به عنوان حیواناتی موذی و حیله‌گر می‌شناسیم که به مزارع و مرغداری‌ها دستبرد می‌زنند.
در پشت جلد کتاب چنین آمده: «هیچ چیز نمی‌تواند «پیتر» و «پکس» را از هم جدا کند. هیچ چیز؛ حتی جنگ!»

«روباهی به نام پکس» کتابی است درباره دوستی. ذات دوستی و اهمیت آن در جهان هستی. حالا این‌جا نویسنده دوستی میان انسان و حیوان را که در نوع خود می‌تواند غریزی‌ترین شکل رابطه و البته خالص‌ترین در نوع خود باشد را سوژه و اصل ماجرا قرار داده است. در ادبیات داستانی، خصوصا ادبیات کودک و نوجوان به دوستی میان انسان با درخت و انسان با حیوان خانگی زیاد پرداخته شده است. همچنین دوستی میان انسان و حیوانات وحشی‌ای که با کمی محبت چنان رفاقتی از خود نشان می‌دهند که به‌ندرت می‌توان در روابط بشری سراغی از آن گرفت. رابطه پیتر و پکس نیز از این نوع روابط است. سارا پنی‌پیکر با روایتی شاعرانه که از نگاهش به شکل رابطه میان روباه و انسان سرچشمه می‌گیرد به بطن یک اتفاق نادر توجه کرده است. اتفاقی از عشق میان حیوانی وحشی با صاحبش که او را اهلی کرده سرچشمه می‌گیرد. شاید پنی‌پیکر در ایده اولیه داستانش، روباه داستان جاودانه شازده کوچولو را از نظر دور نداشته. روباهی که از شازده کوچولو می‌خواهد او را اهلی کند.

شازده کوچولو گفت: من پی دوست می‌گردم. نگفتی اهلی کردن یعنی چه؟
روباه گفت: اهلی کردن یعنی علاقه ایجاد کردن... اگر مرا اهلی کنی، هر دو به هم نیازمند خواهیم شد. تو برای من در عالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنیا یگانه خواهم بود... تو اگر مرا اهلی کنی زندگی من همچون خورشید روشن خواهد شد. صدای پاهای دیگر مرا به سوراخ فرو خواهد برد ولی صدای پای تو همچون نغمه موسیقی مرا از لانه بیرون خواهد کشید.

این اتفاقی است که میان پیتر و پکس رخ داده است. انگار نویسنده با زبان و روایت خود و البته از زاویه نگاه خود، ادامه رابطه شازده کوچولو با روباه را این‌بار در قالبی کاملا رئال ولی ذاتی همچنان شاعرانه، برای ما بازنمایی کرده است. رابطه میان انسان و حیوان، هرچقدر هم که محکم و استوار و عاشقانه باشد، سرانجام مثل هر رابطه‌ای محکوم به جدایی است. اما مهم این است که چیزی در ذات این رابطه تغییر نخواهد کرد.

شباهت میان زندگی پیتر و پکس هم شاید باعث این پیوند شده باشد. هر دو آنها مادران خود را از دست داده‌اند. به همین دلیل پیتر جای خانواده پکس را گرفته است و از او مراقبت کرده است. رابطه آنها هرچند به دلیل جنگی که در راه است ناچار به گسست می‌شود، اما آنچه در ذات این رابطه همیشه دست نخورده می‌ماند شاید آن احساسی است که به بطن غریزه هر دو برمی‌گردد. مثل رابطه‌ای که صرفا از روی احساسی متقابل شکل گرفته و حساب و کتاب دو دو تا چهار تا در آن دخلی نداشته است. در واقع ما با شعوری ذاتی در این رابطه مواجه هستیم. رابطه‌ای که در آن عشق حقیقی و قلبی حرف اول را می‌زند. شاعرانگی رمان پکس نه در زبان روایت که در ذات موضوع آن و نوع ارتباط میان پکس و پیتر قابل لمس و درک است.

«روباهی به نام پکس» با دوستی آغاز می‌شود و با دوستی به پایان می‌رسد. دوستی‌ای که گرچه ممکن است دو طرف ناگزیر به دوری از هم باشند، اما در کنه وجود خود همچنان اهلی یکدیگر باقی می‌مانند.
رمان «روباهی به نام پکس» را نشر پرتقال در قطع رقعی و 214 صفحه و قیمت 12 هزار تومان در شمارگان هزار نسخه منتشر و به بازار کتاب عرضه کرده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...