تشرفی که مس وجود را طلا می‌کند | مهر


یک نفر هم ممکن است برای خواستگاری از امام عصرش بخواهد پیش قدم شود و این است که «پادرمیانی» را رمانی منحصر به فرد می‌کند. این اثر ماجرای قدم به قدم وصول به یک تشرف است. تشرفی که مس وجود طلبه جوان شیخ حسین را طلا می‌کند.

خلاصه رمان پادرمیانی محبوبه زارع

راوی ما دانای کل است که در فصولی محدود به ذهن شیخ حسین و در فصول دیگر محدود به ذهن لیلی است. داستان را تا حد زیادی پیرنگ اصلی پیش می‌برد و چندان آغشته به خرده ماجراهای فرعی نیست تا ذهن مخاطب از خط اصلی پرت نشود. به لحاظ فرمی می‌شود اثر را یک داستان بلند دانست تا رمان.

محبوبه زارع تلاش کرده تا مخاطب خودش را جای شخصیت‌های اصلی قرار بدهد در طی روند داستان تحلیلی از شخصیت‌ها به دست بدهد. مثلاً مخاطب خط به خط و آن به آن بیاید تا در اواسط داستان شبه دلبستگی را در دل لیلی ببیند یا حتی دلایل او را برای راغب بودن به شیخ حسین بفهمد. او مخاطب را به این نتیجه می‌رساند که شیخ جوان چاره‌ای جز چله نشینی و راه حلی جز تلاش برای تشرف ندارد.

ورود به فضای تاریخی خواسته ناخواسته در ایجاد اتمسفر معنوی داستان تشرف به محضر امام عصر (عج) مؤثر بوده است. با این همه قصه از نشانه‌هایی که بتوان دوره تاریخی یا جغرافیای آن جهان را تشخیص بدهیم استنکاف کرده است. اینکه ما دقیقاً نمی‌دانم در زمان حکومت کدام پادشاهیم و اطلاعات ما تنها به بودن در دوران غیبت و تشیع شخصیت‌ها محدود می‌شود. شاید محافظه کاری نویسنده را بر آن داشته باشد که این داستان را در قالب امروزی بیان نکند.

ورود به فضای تاریخی دشواری‌های خودش را دارد. کمترین دشواری این است که به دلیل وجود آثاری مشابه ممکن است شانس امتحان شدن را از دست بدهد. محبوبه زارع تلاش کرده تا شیوه‌ی نگارش متمایز خود را نشان دهد و به مخاطب سخت پسند در همان سطرهای اول ثابت کند که آمده تا کلام منحصر بفرد خود را به منصه‌ی ظهور برساند.

داستان قهرمان محور نیست و در عین حال ضد قهرمان نیز ندارد. شیخ حسین اگرچه صاف و پاک است اما به طور ویژه اراده یا قدرت خارق العاده‌ای در او دیده نمی‌شود که مخاطب را تحت تأثیر خود قرار بدهد. او مجموعه‌ای از بلیات و ابتلائات را نیز اطراف خود دارد؛ بیماری سل، فقر، مشغولیت تمام وقت به تحصیل و یک عشق جانگداز.

از طرفی شخصیت پدر لیلی باید «بدمن» یا ضد قهرمان باشد اما این‌طور نیست. در پارادوکسیکال فقر و غنا هر دو این اشخاص عذر و تقصیر و دلایل خود را دارند و نویسنده تلاش کرده تا به هر دو آن‌ها حقانیت و رسمیت بدهد و عجیب آنکه هر دو شخص در بزنگاهی از داستان مورد توجه امام عصر (عج) قرار می‌گیرند. که این خود فصل الخطابی بر همه‌ی دریافت‌های مخاطب است.

زارع روان نوشته است. لحن و زبان تاریخی به نثر خود داده است اما این زبان و لحن خوانش را برای مخاطب سخت نکرده است. بلکه زبان تاریخی‌اش در ایجاد حس و فضای تاریخی مؤثر واقع شده است. چرا که تاریخ تنها به یک المان و نشانه مربوط نمی‌شود بلکه مؤلفه‌های بسیاری دارد. مردمی که در جهانی دورتر از ما می‌زیسته‌اند حتی نوع فکر کردنشان هم بسته به جهانی که پیش رو داشتند با ما متفاوت بوده است و بالطبع انتخاب زبانی مناسب در القا این تفاوت اثر گذار است.

شاید بتوان گفت که ایدئولوژی کار و تلاش برای کسب رزق حلال در این رمان خواه ناخواه القا می‌شود. شاید این در ذهن نویسنده یک هدف باشد. هدفی که بفهماند بدون حرکت هیچ برکتی اتفاق نمی‌افتد و همین است که شیخ حسین سر از بازار و فروش قهوه در می‌آورد. یا پدر لیلی را در ازدواج دخترش به معذوریت‌هایی وا می‌دارد. ایدئولوژی کار و تلاش برای رزق حلال همان سیره‌ی پیشوایان دین ماست که هیچ عبادت و بیتوته و چله نشینی نمی‌تواند جای آن را بگیرد.

محبوبه زارع از ایده‌آل‌های زنانه‌ی خود نیز دست نکشیده است. آن‌جا که در قامت لیلی در جستجوی الگویی برای ازدواج است و مثل یک پژوهشگر نگاه‌ها و حرف‌های زنان را می‌کاود تا بفهمد قرار دل یک زن در خانه‌ی همسرش به چه شرط و شروطی خواهد بود؟ زارع هر گوشه‌ای از داستان در قالب شخصیتی بخشی از این ایده‌آل‌ها را بیان می‌کند.

«پا درمیانی» اثر موفقی در زمره رمان‌های دینی است. رمانی با درون مایه‌ی معنویت و با داستانی عاشقانه. این اثر به طور کلی در زمره رمان‌هایی است که در پی بازگشت معنویت و اخلاقیت به جامعه هستند و تلاش می‌کنند تا سبک زندگی دینی را به نحوی ملموس در قصه به تصویر بکشند تا مخاطب با آن همذات پنداری کند.»

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...