رضا دستجردی | ایبنا


کتاب تازه شهید مرتضی مطهری استاد فلسفه و کلام اسلامی با عنوان «علل انحطاط مسلمین» از تازه‌های انتشارات صدرا مشتمل بر مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها و مباحث اجتماعی است که پیش‌تر منتشر نشده بود. محمدحسین مطهری که کتاب به‌کوشش وی منتشر شده، در گفت‌وگو با ایبنا، به پرسش‌ها در خصوص چرایی انتشار دیرهنگام این اثر، محتوای کتاب و جایگاه دیدگاه‌های استاد در جهان امروز پاسخ می‌دهد.

علل انحطاط مسلمین مرتضی مطهری

چرا کتاب تا به امروز منتشر نشده بود؟

هنوز بخشی از آثار استاد مطهری منتشر نشده و احتمالاً در آینده هم به مرور منتشر خواهد شد. این آثار یا دست‌نوشته‌های ایشان است یا سخنرانی‌هایی که پیاده شده ولی نوار اصلی آن‌ها در دست نیست. تک و توک نوار و جلسات درسی هم از ایشان باقی مانده که ان‌شاءالله در آینده منتشر می‌شود.

این مجموعه هم جزو همان سخنرانی‌هاست. سه بخش نخست کتاب یعنی بحث «علل انحطاط»، «تقیه» و «جنبش‌های دینی و غیر دینی» در جمعیت مؤتلفه اسلامی که پس از نهضت پانزده خرداد شکل گرفت، برای اعضای آن ایراد شده است. سخنرانی پایانی درباره «اتحاد اسلامی» هم در حسینیه ارشاد برگزار شده است. نوارهای آن متأسفانه دیگر در دسترس نیست و تنها نسخه‌های پیاده‌شده باقی مانده بود.

آیا تنها به ویراست کتاب همت داشته‌اید یا تحلیلی هم در آن صورت داده‌اید؟

انتشار این کتاب کاری گروهی است و توسط یک فرد انجام نمی‌شود. بنده هم یکی از چند نفری هستم که در این کار سهیم بوده‌ام. بیشترین سهم از نظر زحمت و نظارت بر عهده دکتر علی مطهری، عموی بنده بوده است.

بسیاری از آرا و اندیشه‌های مطرح در این کتاب، امروز چندان قابل پذیرش نیستند، مثل نگاه به زرتشت یا جلال آل‌احمد. در شرایط امروز چه دفاعی از این مواضع می‌توان کرد؟

اگر منظورتان بحث زرتشت باشد، استاد مطهری میان آنچه امروز از زرتشت به ما رسیده و آنچه واقعاً او بوده تفکیک می‌کند. مثلاً در «خدمات متقابل اسلام و ایران» یا «عدل الهی» وقتی بخش وندیداد اوستا را می‌بیند، اندیشه‌های ثنوی مشاهده می‌کند، اما در گات‌ها چنین اندیشه‌ای نیست. ایشان داوری در این زمینه را دشوار می‌دانند. به‌علاوه، بر اساس سنت اسلامی و به‌ویژه داوری امام علی(ع)، زرتشت و دین مجوس جزو اهل کتاب به شمار آمده‌اند. بنابراین اندیشه‌های شرک‌آلود و ثنوی موجود را تحریفات تاریخی می‌دانند.

از سوی دیگر، باید توجه کرد که در دوره پهلوی، زرتشت به عنوان نماد ایرانی در برابر اسلام که دین عربی تلقی می‌شد مطرح شده بود. در چنین فضایی استاد مطهری نقد می‌کند که شعار «پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک» به‎ تنهایی کافی نیست و نمی‌تواند جامعه را به پیروزی برساند.

درباره جلال آل‌احمد نیز ایشان صرفاً به زندگی گذشته او اشاره دارند. جلال خود گفته که در دوره‌ای مذهبی نبوده، نماز را کنار گذاشته و توده‌ای بوده است. شهید مطهری به همین سابقه اشاره دارد و منظورشان نفی کلی او نیست.

در کتاب، درباره انحطاط مسلمانان، دیدگاه‌های متنوعی آورده شده است. علت یا علل اصلی از نظر ایشان چیست؟

شهید مطهری در مقدمه کتاب «انسان و سرنوشت»، عنوان «علل انحطاط مسلمین» را آورده و ۲۷ عامل را برای بررسی این موضوع مطرح می‌کند. این عوامل سه دسته‌اند: نخست، بخش اعتقادی؛ مانند معارف اسلامی، مباحث اخلاقی، قانون جزا، روابط بین‌الملل اسلام، معاد، شفاعت و تقیه. دوم، بخش داخلی؛ مانند تصوف، شعوبی‌گری، اشعری‌گری و جریان‌های فکری و اجتماعی. سوم، بخش خارجی؛ مانند استعمار و جنگ‌های صلیبی. اما داوری کلی ایشان این است که عوامل داخلی مهم‌ترند. اگر وضع داخلی مسلمانان مناسب بود، عوامل خارجی تأثیرگذار نمی‌شدند. از میان عوامل داخلی نیز، نقش علما، معرفت دینی و حاکمان اسلامی بسیار پررنگ است.

تقیه از دید شهید مطهری چه معنایی دارد و چه کسی باید تشخیص دهد در چه زمانی باید تقیه کرد؟

استاد مطهری پنج نوع تقیه را توضیح می‌دهند: ۱. تقیه در برابر اهل سنت؛ همان‌گونه که در سیره معصومین آمده است، ۲. تقیه در امر به معروف؛ جایی که خطر جانی باشد و امکان امر به معروف نباشد، ۳. تقیه در برابر مدعیان امامت و مهدویت؛ چه کسانی که خروج می‌کردند مثل زید، چه مدعیان مهدویت، ۴. تقیه در موضوع تولی و تبری، ۵. تقیه از خودی‌ها؛ یعنی نگفتن همه حقایق برای کسانی که ظرفیت درک ندارند.

ایشان تأکید دارند که تقیه نفاق یا ضعف نیست، بلکه عقلانیت و هوشمندی است؛ سپری حفاظتی برای حفظ جان و مال و آبرو.

محمدحسین مطهری

نگاه استاد مطهری به جنبش‌ها و تفاوت جنبش دینی و غیردینی چیست؟

جنبش دینی بر محور اخلاص و قصد قربت شکل می‌گیرد، اما جنبش غیردینی چنین نیتی ندارد. هر دو می‌خواهند تحولی ایجاد کنند. تفاوت اصلی در نیت است.

چه عواملی باعث پیروزی یا شکست جنبش‌ها می‌شود؟

به‌تعبیر استاد، جامعه‌ای که گرفتار گناه است، هرگز نمی‌تواند جنبش موفقی داشته باشد. اگر ظالمی برود، دیگری جایگزین می‌شود؛ زیرا آن قوم مستحق ظلم است. ایشان تأکید می‌کند که نخست باید علیه گناه جنبش کرد. همچنین میان «کار گروهی» و «کار اجتماعی» تفاوت می‌گذارد: کار گروهی می‌تواند صرفاً برای منافع فردی باشد، اما کار اجتماعی بر اساس خیرخواهی عمومی شکل می‌گیرد.

ضرورت طرح بحث اتحاد در زمان ایراد سخنرانی‌های شهید مطهری چه بود؟

استاد میان «وحدت اسلامی» و «اتحاد اسلامی» فرق می‌گذارد. وحدت به معنای یکی شدن است، یعنی همه مذاهب به یک مذهب تبدیل شوند. این چیزی است که استاد مطهری دنبال آن نیست و به جای آن از اتحاد سخن می‌گوید. اتحاد چنان که اشاره شد به معنای همبستگی است. به عبارت دیگر اتحاد یعنی تمرکز بر مشترکات. او می‌گوید مشترکات ما بیشتر از اختلافات است و باید بر همان‌ها تکیه کنیم. ایشان در سخنرانی‌ها به مسئله فلسطین هم اشاره می‌کنند و کارنامه مسلمانان را در این زمینه «سیاه» می‌دانند. ایشان هشدار می‌دهند که نباید تعصبات قومی و ملی (ایرانی، عربی، ترکی و …) مانع همبستگی اسلامی شود.

آیا کوشش‌ها در راستای اتحاد اسلامی موفق بوده است؟

خیر. اگر موفق بود، وضعیت امروز مسلمانان در برابر مسئله فلسطین و غرب این‌گونه نبود. متأسفانه نه‌تنها همبستگی اسلامی وجود ندارد، بلکه بعضاً همبستگی کشورهای اسلامی با دشمنان‌شان دیده می‌شود.

تقریباً نیم قرن از طرح دیدگاه‌های استاد گذشته است. آیا لازم است در این دیدگاه‌ها بازنگری شود؟

قطعاً. هیچ مانعی برای نقد و بازنگری نیست. وظیفه بنیاد صدرا حفظ و انتشار امانت‌دارانه آثار باقی‌مانده است، اما پژوهشگران باید این اندیشه‌ها را نقد کنند. شهید مطهری خود همواره نقد گذشتگان را انجام می‌داد و چنین کاری درباره او هم ضروری است. متأسفانه امروز «نام» مطهری زیاد شنیده می‌شود، اما «اندیشه‌اش» کمتر در عمل جاری است. ما هنوز نیازمند خوانش درست و دقیق از اندیشه‌های او هستیم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ................

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...