آدم‌ خوب کمیاب است [A Good Man is Hard to Find] خانم فلانری اوکانر [Flannery O’Connor]

آدم‌ خوب کمیاب است [A Good Man is Hard to Find]. مجموعه‌ی داستان‌های کوتاه از خانم فلانری اوکانر [Flannery O’Connor] (1926-1964)، نویسنده‌ی امریکایی، که در 1955 منتشر شد.
خانواده‌ی خرده بورژوای نفرت‌انگیزی به دست آدم‌کشانی که از زندان اعمال شاقه گریخته‌اند نابودمی‌شود («آدم خوب کمیاب است»). یک کودک تنها راه گریز از دست بزرگسالان ظالم را در خودکشی می‌یابد («رودخانه»). ولگردی یک‌دست با دختری ابله ازدواج می‌کند تا اتومبیل مادر زن را به چنگ آورد («شاید دارید زندگی‌تان را نجات می‌دهید»). ترس از مادرشدن، زن جوانی را مشوش ساخته است («رویدادی مطلوب»). دختر جوان روشنفکری که پایی جوبین دارد به شکلی نفرت‌آور با هماغوشی آشنا می‌شود («مردم خوب روستا»). ژنرالی صدوچهار ساله و خرف چشمش به دنبال دختران زیباست («برخورد دیررس با دشمن») و از این دست.

در این ده داستان کوتاه، همواره با افراد ابله و معلول و ناقص عقل روبروییم: انسان‌هایی با ذهن و قلب و جسم بیمار. این مجموعه داستان نیز، مانند رمان‌های دیگر فلانری اوکانر (فرزانگی ذاتی، و پیروزی با مردم خشن است)، بیان‌کننده‌ی اصول کاتولیکی تلخ و زننده است. افراد ساخته و پرداخته‌ی اوکانر از خداوند روی‌گردان شده‌اند و بلایای آسمانی بر سرشان باریده است. می‌نویسد: «از نظر من، مفهوم زندگی در بازخرید گناهان به دست مسیح است، و آنچه در دنیا می‌بینیم مرتبط با این اعتقاد است... به عقیده‌ی من، نویسندگانی که دنیا را در روشنایی ایمانشان به مسیحیت می‌بینند در دوران ما کسانی‌اند که ناهنجاری و فسادناپذیرفتنی را بهتر از دیگران درمی‌یابند... بازخرید گناهان در نظر کسی که دلیلی برای آن نمی‌یابد مفهومی ندارد و از چند قرن پیش، اعتقادی عرفی مبنی بر اینکه چنین دلیل وجود ندارد. در فرهنگ ما نفوذ کرده است... رمان‌نویسی مسیحی در زندگی امروز کژی‌هایی می‌بیند که در نظرش نفرت‌بار می‌آید و مسئله‌ای که باید حل کند این است که چگونه بر خوانندگانی که این کژی‌ها را طبیعی می‌یابند واقعیت را آشکار می‌سازد. او ممکن است وادار شود که در خشونت شیوه‌های خود اغراق کند تا بینش خود را به خوانندگان مخالف انتقال دهد. نویسنده‌ای که امیدوار به همفکری خوانندگان باشد می‌تواند خاطر خود را آسوده دارد و در خطاب به آنها از امکانات طبیعی‌تر بهره جوید؛ اما در غیر این‌صورت، باید روشی ضربتی به کار بندد و فریاد بکشد تا ناشنوایان حرفش را بشنوند، و برای آنان که تقریباً دچار نابینایی‌اند، شکل‌های بزرگ شگفت‌آور ترسیم کند.»

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...