کتاب "جوانمرد نام دیگر تو" نوشته عرفان نظرآهاری و شامل چهل روایت با درونمایه جوانمردی به زودی از سوی نشر صابرین تجدید چاپ می‌شود.

" جوانمرد نام دیگر تو" که برای طیف بزرگسال تالیف شده است، ترسیم‌گر مفهومی دیرپا در فرهنگ اسلامی - ایرانی است که طی قرن‌ها در لایه‌های مختلف اجتماع گسترده شده و در باورها و اعتقادات پیدا و پنهان مردم ریشه دوانده است.

این کتاب در پی آن است که به پیکره مفهوم جوانمردی که در این زمانه خفته و نیمه جان است نفسی تازه بدمد. کتاب با مقدمه‌ای درباره جوانمردی و سابقه آن آغاز می‌شود و سپس به نام و زندگی و شرح حال "شیخ ابوالحسن خرقانی" عارف بزرگ قرن پنجم می‌پردازد.

به گزارش مهر، نویسنده مفهوم جوانمرد را مفهومی فراجنسیتی ترسیم می‌کند که منحصر به مردان نیست و زنان را هم فارغ از سن و سال و مقام و مرتبه دربرمی‌گیرد. کتاب نظرآهاری می‌کوشد در روزگاری که اخلاق و ایمان نسبی و شخصی شده و هر رفتاری مجاز تلقی می‌شود، بر مبنای حکایت‌های زندگی شیخ ابوالحسن خرقانی، وضعیت امروز را با آن بسنجد و در کشاکش زندگی و چالش‌ها خود را به بوته آزمایش گذارد.

" جوانمرد نام دیگر تو" اوایل امسال در شمارگان 5000 نسخه توسط انتشارات صابرین منتشر شده و به مدت کوتاهی بعد از چاپ نخست درحال تجدید چاپ است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...