جدیدترین مجموعه اشعار علی انسانی با نام «رخصت» توسط انتشارات شهرستان ادب وارد بازار نشر شد.

علی انسانی به کتابفروشی‌ها رخصت داد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  مهر، «رخصت» عنوان نام کتابی از سروده‌های جدید علی انسانی است که با محوریت ورزش زورخانه‌ای و پهلوانی در اختیار شاعران قرار گرفته است.

ورزش زورخانه‌ای «پهلوانی» یکی از انواع ورزش‌های قدمت‌دار ایران است که با آئین و قوانین پهلوانی و عیاری عجین است. اثرگذاری ورزش‌های زورخانه‌ای به‌قدری بوده است که می‌توان کشتی ایران، و حتی کشتی پهلوانی را، فرزندان خلف ورزش زورخانه‌ای دانست. از این رو، ورزش زورخانه‌ای، محیط زورخانه و آداب و رسوم مربوط به آن یکی از سرمایه‌های فرهنگی و ورزشی است که نباید از آن غافل شد. خوشبختانه این‌روزها در جهت حفظ این‌سرمایه فرهنگی قهرمان‌پرور و ترویج‌گر آداب و رسوم عیاری، تلاش‌های بسیاری شده است. چاپ کتاب «رخصت» یکی از همین تلاش‌های مکتوب در این زمینه است.

علی انسانی نویسنده و شاعر کتاب «رخصت»، در مقدمه کتاب، خلاصه و موجز به تاریخچه ورزش زورخانه‌ای، جزئیات مربوط به آن و تاثیراتش در جامعه پرداخته و در ادامه نیز، سروده‌های او برای محیط زورخانه و در رابطه با رشته‌های ورزش زورخانه‌ای آمده است.

نویسنده در بخشی از مقدمه به این نکته اشاره کرده است که: «ناگفته نماند سروده‌های ای مجموعه در حول‌وحوش محیط باصفای زورخانه و در رابطه با رشته‌های ورزش زورخانه‌ای و پیام‌های هر رشته از درب کوتاه و دایره‌ای‌بودن گود و فلسفه‌ی سنگ، تخته‌شنا، میل، کباده، لُنگ بستن بر کمر و… به‌صورت ساده سهل و ممتنع و خارج از آرایه‌های شعری و صنایع آن سروده شده است تا غامض نباشد و در مفهوم و پیام آن دچار مشکل نشوند.»

کتاب رخصت به‌عنوان مرام‌نامه ورزش زورخانه‌ای (باستانی)، نوشته علی انسانی، در ۱۰۰۰ نسخه توسط انتشارات شهرستان ادب روانه بازار نشر شده است تا در اختیار علاقه‌مندان به این فرهنگ پهلوانی قرار بگیرد.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...