بهار سرلک | اعتماد


«من نمی‌گویم که آن عالیجناب/ هست پیغمبر ولی دارد کتاب/ مثنوی معنوی مولوی/ هست قرآنی به لفظ پهلوی». شیخ بهایی این ابیات را در مدح و ستایش کتاب «مثنوی معنوی» مولانا سروده است. این اثر منظوم شش جلدی را صوفی‌ها قرآن فارسی می‌نامند و یکی از برترین آثار منظوم عرفانی نام گرفته است. سردمدار صوفی‌های پرهیزگار نیز در مقدمه نسخه عربی این اثر تاکید می‌کند این کتاب «اصول دین» است.

مولوی

مولانا بیش از 50 سال داشت که سرودن مثنوی را آغاز کرد و به همین خاطر این اثر حاصل پربارترین عمر مولاناست. جدای از ماندگاری تاریخی این اثر که اهمیت ادبیات فارسی قدیم را بالا می‌برد، این اثر از آن جهت دارای اهمیت است که برای بشر سرگشته امروز پیام رهایی و وارستگی دارد. مثنوی ترکیبی از عرفان نظری و نظمی است و مولانا خود درباره این کتاب می‌گوید: «مثنوی را جهت آن نگفتم که آن را حمایل کنند، بل تا زیر پا نهند و بالای آسمان روند که مثنوی معراج حقایق است نه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شهر به شهر بگردند.» و از این روست که عرفان مولانا فقط عرفان تفسیر نیست بلکه عرفان تغییر است.

مولانا که تخلص «خامُش» را به او داده‌اند همانند بیشتر مثنوی‌های صوفیانه، با استفاده از تکنیک داستانسرایی تعلیمات تصوف را بیان می‌کند. تبحر مولانا در استفاده از اتفاقات روزمزه برای بازگویی دیدگاه‌های عرفانی‌اش شگفت‌انگیز است؛ داستان‌هایی که شخصیت‌های آن پیامبران، پادشاهان، چوپانان و بردگان هستند و همچنین حیوانات در این داستان‌ها حضور دارند. مثنوی معنوی منتخبی از تمامی اندیشه‌های فلسفی و کلامی جهان اسلام از آغاز تا قرن هفتم هجری است که مولانا چیدمان خاصی برای آن در نظر نگرفته است. مولوی ایده‌آل‌ترین تفکرات را کنار هم جمع کرده و داستان‌های مثنوی را پیونددهنده این افکار قرار داده است.

تا به‌حال مثنوی معنوی در کشورهای انگلستان، هند، روسیه و امریکا ترجمه شده است؛ اما انگلستان یکی از کشورهایی است که در طول دو قرن اخیر بارها این کتاب حجیم و پربار را ترجمه و به چاپ رسانده است.

اخیرا نیز روزنامه انگلیسی ایندیپندنت 33 کتابی را که باید قبل از 30 سالگی خواند معرفی کرده است. در میان کتاب‌هایی از «هرمان هسه» نویسنده آلمانی، «آنتوان دو سنت اگزوپری» نویسنده فرانسوی، «مارکوس اورلیوس» فیلسوف رواقی روم، «لئو تولستوی» نویسنده روسی، «آلبر کامو» نویسنده فرانسوی و دیگران، کتاب «مثنوی معنوی» مولانا نیز معرفی شده است که البته جایگاه مولانا والاتر و متمایزتر از این دسته‌بندی‌هاست. همچنین فلسفه و دیدگاه‌ها و آثار شرقی در این فهرست نقشی پررنگ را بازی می‌کنند.

این روزنامه راهکار طی کردن چرخه موفقیت و شکست را به افراد آموزش می‌دهد؛ فهرستی از کتاب‌هایی که روی موضوعات «شناخت»، «شکل‌گیری دیدگاه دنیوی» و «پایه‌ریزی برای رسیدن به تکامل» تمرکز دارند.

روزنامه ایندیپندنت در توصیف کتاب مثنوی معنوی می‌نویسد: «جلال‌الدین محمد رومی که در قرن سیزدهم میلادی در سرزمین پارس زندگی می‌کرد، منظومه‌ای را سرود که از برجسته‌ترین احساسات آدمی پرده برمی‌داشت، احساساتی مانند ترس، اندوه و تعلق خاطر.» و در ادامه ترجمه‌ این اثر توسط «کولمن بارکس» و «جان موین» شعرای امریکایی را به خوانندگان پیشنهاد می‌دهد و می‌نویسد: «این کتاب مقدمه‌ای حیاتی به دنیای مقدس فیلسوف دارد.»

«تعمق» اثر «مارکوس اورلیوس» مجموعه‌ای از یادداشت‌های شخصی این فیلسوف است که از سال 161 تا 180 میلادی حکمران امپراتوری روم بود؛ اورلیوس را بزرگ‌ترین «پادشاه فیلسوف‌ها» نامیده‌اند. آلبر کامو با کتاب «افسانه سیزیف و دیگر داستان‌ها» در این فهرست قرار دارد؛ ایندیپندنت می‌نویسد: «صبح که می‌شود همه ما برای بیرون آمدن از رختخواب به دنبال دلیلی هستیم و با قدم گذاشتن در دنیای واقعی این دلیل را زیر سوال می‌بریم. نویسنده کتاب «بیگانه» معتقد است مردم خود را در دنیایی غیرمنطقی یافته‌اند و برای یافتن معنایی برای زندگی‌شان که چیزی در خود ندارد، دست و پنجه نرم می‌کنند.»

«جنایات و مکافات» شاهکار فئودور داستایوسکی نیز به عنوان رمانی که فرد را با فلسفه خود به ادبیات داستانی نزدیک کند، نام برده شده است. این کتاب نه تنها داستانی جذاب دارد بلکه بحثی را علیه نهیلیسم راه می‌اندازد، این مکتب در زمان زندگی داستایوفسکی در میان روشنفکران روسی محبوب بود.
کتاب منظوم «بهگود گیتا» به زبان سانسکریت که نویسنده آن ناشناخته است مهم‌ترین و اسرارآمیزترین بخش حماسه هندی موسوم به ماهابهاراتا است. مهاتما گاندی این کتاب را یکی از الهام‌بخش‌ترین آثاری می‌داند که در آزادسازی هند به او یاری رساند.
«سیذارتا» اثر هرمان هسه تحول معنوی یک مرد هندی برهمن را شرح می‌دهد.
«سال تفکر جادویی» اثر «جوآن دیدیون» نویسنده امریکایی، «خدای چیزهای کوچک» اثر «ارونداتی روی» نویسنده هندی، «خانه سرگرمی» اثر «آلیسون بچدل» نویسنده امریکایی، «زندگی کوتاه حیرت‌آور اسکار وائو» نوشته نویسنده دومینکنی «یونو دیاز»، «سپید دندان» اثر «زدی اسمیت» نویسنده بریتانیایی از دیگر آثاری هستند که در این فهرست حضور دارند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...