رمان «کارخانه مطلق سازی» [The Absolute at Large یا Továrna na absolutno] نوشته کارل چاپک[Karel Čapek] با ترجمه حسن قائمیان توسط انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ هفتم رسید.



به گزارش کتاب نیوز، این رمان علمی تخیلی که سال ۱۹۲۲ میلادی نوشته شده، داستانی را روایت می‌کند که در روزهای آغازین سال ۱۹۴۳ اتفاق می‌افتد و توصیف‌کننده تغییرات بنیادینی است که به دلیل وجود یک منبع نیروی فوق‌بشری حاصل می‌شود. منبعی که دانشمندی آن را به دست می‌آورد و گمان می‌کند با آن تمام مشکلات بشری حل‌ خواهد شد.

کارل چاپک سال ۱۸۹۰ به دنیا آمد و با شعرها و داستان‌های متفاوت، به یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان چک در قرن بیستم میلادی تبدیل شد. وی نویسندگی را در حوزه‌های بسیاری تجربه کرده، با این حال بیشتر داستان‌هایش در ژانر علمی تخیلی است. او در مورد موضوعاتی مانند تاریخ اروپا، انقلاب فرانسه، و تحولات فلسفی اروپایی نوشته‌هایی دارد که تأثیر زیادی بر مطالعات علمی داشته‌اند.

کتاب «کارخانه‌مطلق‌سازی» به موضوعاتی از جمله مفهوم مطلق‌سازی، تعریف مفهوم مطلق و نقش آن در زندگی انسانی می پردازد.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:
وقایع‌نگار، همان‌طوری که خود نیز معترف است، هرگز ادعا نمی‌کند که تاریخ‌نویس است. هنگامی‌که تاریخ‌نویس با منگنه‌های تتبع تاریخی، تشخیص اسناد، شم سیاسی، تجرید، ترکیب، آمار و سایر کشفیات علم تاریخ، هزاران و صدهاهزار پیشامد شخصی را به ماده‌ای متراکم و شکل‌پذیر که به امر تاریخی، پدیده اجتماعی، جنبش عمومی، تطور، نهضت فرهنگی، فعل اجتماعی و حقیقت تاریخی نامیده می‌شوند تبدیل می‌کند، وقایع‌نگار فقط موارد خاصی را در نظر دارد و از آن‌ها لذت مخصوصی می‌برد. مثلاً فرض می‌کنیم وقایع‌نگار بخواهد انقلاب مذهبی پیش از سال ۱۹۵۰ را که بر تمام جهان استیلا یافته بود، ازنظر رابطه علت و معلولی حوادث و وقوع تدریجی آن‌ها، به طرزی منطقی و ترکیبی شرح دهد. با توجه به وظیفه بزرگ و پرافتخار خود، به گردآوری پدیده‌های مذهبی زمان می‌پردازد. درضمن این بررسی‌ها مثلاً به ژان بیندر، بندباز سابق سیرک که در پیراهن راه‌راه با چرخ‌فلک اتمی خود از این شهر به آن شهر در حرکت است، برخورد می‌کند. البته اصل تاریخ‌نویسی چنین حکم می‌کند که وقایع‌نگار از پیراهن راه‌راه و چرخ‌فلک و حتی از خود ژان بیندر صرف‌نظر کند و به عنوان چکیده تاریخی و نتیجه علمی، غیر از این حقیقت تاریخی که «پدیده‌های مذهبی در همان اوان کار بر طبقه‌های گوناگون اجتماع استیلا یافته‌اند»، مطلب دیگری را ثبت نکند. خب، ولی اکنون وقایع‌نگار اعتراف می‌کند که نمی‌تواند از ژان بیندر به آسانی چشم بپوشد، زیرا شیفته چرخ‌فلک او شده است و به پیراهن راه‌راهش بیشتر از کلیات ترکیبی علاقه‌مند است. شاید این امر به علت عدم صلاحیت علمی یا تفنن صرف و تنگی افق تاریخی وقایع‌نگار باشد یا هر علت دیگری که دلتان بخواهد. اگر وقایع‌نگار می‌توانست به تمایلات خود تسلیم شود، ژان بیندر را همه‌جا دنبال می‌کرد. ولی با کمال تأسف ناگزیر است او را در سورن ترک گوید و فقط برای او دستی تکان دهد: «خداحافظ بیندر مقدس. خدا چرخ‌فلک شما را از آفات دهر مصون نگاه دارد. ما همدیگر را هرگز دوباره نخواهیم دید.»

چاپ هفتم این کتاب با ۱۸۹ صفحه و قیمت ۲۰۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...