رمان «لمس» [Touch] نوشته کلر نورث [Catherine Webb یا Claire North] با ترجمه سعید سیمرغ توسط نشر چترنگ منتشر و راهی بازار نشر شد.

لمس» [Touch]  کلر نورث [Catherine Webb یا Claire North

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  مهر، کلر نورث نویسنده انگلیسی این‌کتاب متولد سال ۱۹۸۶ است و ۳۶ سال دارد. او به نوشتن رمان‌های فانتزی برای بزرگسالان شناخته می‌شود. نام اصلی او کاترین وب است و کلر نورث نام مستعار او محسوب می‌شود. جایزه جهانی رمان فانتزی، جایزه انجمن علمی‌تخیلی بریتانیا و مدال کارنگی ازجمله افتخارات این‌نویسنده هستند. رمان «لمس» این‌نویسنده برای اولین‌بار سال ۲۰۱۵ منتشر شد.

داستان رمان پیش رو، از این‌جا شروع می‌شود که قاتلی اجاره‌ای باید فردی را بکشد و تعقیبش را برای رسیدن به آن‌فرد شروع می‌کند. اما هدف، توانایی عجیبی دارد؛ این‌که می‌تواند با لمس پوست هرکسی، به درونش حلول کند یا به قول خودش، او را بپوشد. به این‌ترتیب با دریافتن دلیل تعقیب و گریزش توسط قاتل، به درون بدن شخصیت قاتل حلول می‌کند تا اطلاعاتش را به دست‌ آورده و از او فرار کند.

ضمن روایت داستان معمایی و ماجراجویانه، گذشته و تاریخچه روح مسافر روایت می‌شود؛ همچنین علت تعقیب و گریز و چرایی درخواست قتل شخصیت اصلی هم برملا می‌شود.

رمان «لمس» در ۸۸ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

پرسیدم: «می‌شه یه لیوان آب بخورم؟»
هیچ‌کس انگار عجله‌ای برای انجام خواسته‌ام نداشت. هیچ‌کس از در شیشه‌ای قفسم وارد نشد. یوجین به سمت چپ چرخید تا قفس را دور بزند و آلیس هم به سمت راست.
«تو کپلری، درسته؟»
صدای یوجین بود. به موقع گردن کشیدم تا او را هنگامی که داشت از میدان دیدم خارج می‌شد، ببینم. در مسیری چرخ می‌زد که دیوارهای بتنی از سمت چپ و دیوارهای شیشه‌ای قفس از راست محدودش می‌کرد. شگرد ضعیفی بود. نشانگر ذهنی بود که بدون افزودن رفتارهای عجیب، از توان مرعوب کردنش مطمئن نبود. مایه تاسف بود؛ عدم امنیت معمولا مادر پرخاشگری است.
«این اسم هم به خوبی هر اسم دیگه‌ایه.»
«کویل کجاست؟»
«نه!»
«نه؟»
«شما کویل رو می‌خواین، من هم می‌خوام برم بیرون. پس وضعیتمون واقعا تغییری نکرده.»

این‌کتاب با ۵۲۳ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۶۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...