رمان «آوای باد» [The Message] نوشته مای جیا [Mai Jia] با ترجمه فریبا بردبار توسط انتشارات ققنوس راهی بازار نشر شد.

رمان آوای باد» [The Message] نوشته مای جیا [Mai Jia

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب پس از «کشف رمز»، «در تاریکی» و «دریا دریا زندگی» چهارمین رمانی است که از مای‌ جیا به فارسی بازگردانی می‌شود.

مای جیا متولد سال ۱۹۶۴ در یکی از روستاهای کوهستانی سواحل جنوبی چین است. از او به‌عنوان «پدر رمان‌های جاسوسی چین» یاد می‌شود. مای جیا کار نوشتن را از سال ۱۹۸۶ آغاز کرده و موفق شد نخستین رمانش را که «کشف رمز» باشد در سال ۲۰۰۲ منتشر کند. نوشتن این رمان برای مای جیا ۱۱ سال طول کشید و برای نویسنده‌اش ۸ جایزه برتر ادبی از جمله جایزه بهترین کتاب چین را به ارمغان آورد. ترجمه انگلیسی «کشف رمز» سال ۲۰۱۴ توسط انتشارات پنگوئن رندوم و گروه FSG در آمریکا چاپ شد. انتشارات پنگوئن این رمان را به‌عنوان یکی از آثار بخش ادبیات کلاسیک خود ثبت کرده است. اکونومیست، نیویورک‌تایمز و در کل ۴۰ رسانه مهم ادبی جهان درباره این کتاب نقدهای مختلف و مثبت منتشر کردند.

ترجمه «آوای باد» براساس نسخه انگلیسی آن با عنوان «The Message» که سال ۲۰۲۰ چاپ شده، به انجام رسیده و انتشارات ققنوس حقوق کپی‌رایت ترجمه آن به فارسی را از نویسنده خریده است.

این‌رمان براساس وقایع واقعی نوشته شده و شخصیت‌هایش هم واقعی هستند. مای جیا هم در انتها شرح واقعی اتفاقات و سرنوشت شخصیت‌ها را بیان کرده است. «آوای باد» تا به حال بیش از یک‌میلیون نسخه در چین فروخته است.

رمان پیش‌رو از ۳ بخش اصلی تشکیل شده که به‌ترتیب عبارت‌اند از «باد شرق»، «باد غرب» و «نتیجه‌گیری». هرکدام از این‌بخش‌ها هم فصول مختلفی دارند. اتفاقات بخش اول رمان مربوط به سال ۱۹۴۱ و گرماگرم جنگ جهانی دوم در شهر هانگژو هستند که دولت دست‌نشانده ژاپن در چین حکومت می‌کند و با گروه‌های مقاومت ملی‌گرا و کمونیست چین درگیر مبارزه است. رئیس پلیس مخفی این‌رژیم دست‌نشانده به بهانه انجام مأموریتی مهم، سه مرد و دو زن را که اعضای گروه کشف رمز هستند به‌طور شبانه و مخفی به یک‌خانه دورافتاده در کرانه دریاچه غرب می‌برد. این‌ملک دو عمارت شرقی و غربی دارد که این پنج نفر در عمارت غربی ساکن می‌شوند. در میان آنها که مأمور مخفی و رمزشکن دولت دست‌نشانده هستند، یک نفر هست که برای گروه مقاومت کمونیست‌ها جاسوسی می‌کند.

با مشخص‌شدن این‌واقعیت که یک‌جاسوس بین جمع حضور دارد، ترک‌کردن ملک متروک تا زمان پیداشدن هویت جاسوس ممکن نیست. جاسوس با نام شبح شناخته می‌شود و قصد دارد به دوستانش در بیرون، پیام بدهد.

مای جیا در بخش دوم رمان، روایت دیدارش با بازماندگان ماجرای واقعی بخش اول را ارائه و سپس درباره شخصیت‌های واقعی قصه صحبت می‌کند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

لی نینگیو مثل همیشه ساکت بود. او به طرز وحشتناکی تحت فشار بود. بعد از آن‌همه روز اسارت، این اولین‌باری بود که فکر کرد ممکن است در هم بشکند. انتظارش را نداشت که هیهارا نامه خونین وو ژیگیو را بیاورد و بگذارد همه بفهمند که این‌زن مظنون است. او نمی‌دانست آیا این یکی دیگر از نیرنگ‌های هیهاراست یا خودش جایی مرتکب اشتباه شده. یا نکند گو شیائومنگ به او خیانت کرده؟
لی نینگیو، مثل همیشه به هنگام مواجهه با بحران، شانه‌اش را برداشت و شروع به شانه‌کردن موهایش کرد.
این باعث شد منشی بای به‌شدت ناراحت شود. او با لحنی تند گفت: «چرا هیچی نمی‌گی لی نینگیو؟ حتی مرده‌ها هم نظرشون رو می‌گن. یا نکنه علتش اینه که حرفی برای گفتن نداری!»

این‌کتاب با ۳۹۰ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۳۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...