جایزه برتولت برشت ۲۰۲۳ [Bertolt Brecht Preis 2023] به لوتز سیلر[Lutz Seiler] اهدا می‌شود.

 لوتز سیلر[Lutz Seiler] کورسو» [Kruso]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این جایزه ادبی به ارزش ۱۵ هزار یورو روز ۲۰ آوریل در تالار شهر آوگسبورگ و با گرامیداشت ۱۲۵ سالگی برتولت برشت به این نویسنده اهدا می‌شود. هیات داوران ۸ نفره این جایزه امسال یازدهمین دوره اهدای آن را برگزار می‌کنند.

لوتز سیلر نویسنده رمان‌های «کورسو» [Kruso] در سال ۲۰۱۴ و «ستاره ۱۱۱» در سال ۲۰۲۰ شاعر، نویسنده داستان کوتاه و مقاله نیز هست. متون این شاعر یادآور چیزهایی است که در طول زمان ناپدید شده‌اند و وی با علاقه به به مسایلی چون فرار و مهاجرت، پیامدهای جایگزینی سیستم‌های اجتماعی و حافظه می‌پردازد.

جایزه برشت شهر آوگسبورگ از مهم‌ترین جوایز ادبی آلمان است و مسئول امور فرهنگی شهر اعطای این جایزه در ۱۲۵ مین سالگرد تولد برتولت برشت را هم‌زمان با جشنواره برشت آوگسبورگ افتخاری برای شهر دانست. از آغاز سال ۲۰۲۳ و به مناسبت ۱۲۵ سالگی برتولت برشت خانه برشت تورهای ویژه‌ای برای بازدید از موزه برشت تدارک دیده و با نمایش فیلم و گشودن آرشیو برشت و اجرای نمایش‌های وی توسط دانشجویان نمایش به اجرای برنامه‌های متنوعی پرداخته است.

علاوه بر این دولت آلمان یک سکه ۲۰ یورویی نقره به این مناسبت ضرب کرده که از ۹ فوریه ۲۰۲۳ و هم‌زمان با روز تولد وی عرضه شد. یک تمبر ویژه نیز به همین مناسبت وارد بازار شد.

سکه ۲۰ یورویی نقره

برشت به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نمایشنامه‌نویسان و شاعران آلمانی قرن بیستم شناخته می‌شود.

موضوعات نمایشنامه‌های برشت برگرفته از واقعیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حاکم هستند و وی با نمایش‌هایش تماشاگر را وارد دنیای حقیقی می‌کند و به چالش با آن فرا می‌خواند. هدف برشت نشان دادن یک رفتار اجتماعی خاص، در یک محیط اجتماعی خاص است که باید از دید تماشاگر به صورت انتقادی مورد توجه قرار گیرد.

برشت گفته است: متن باید طنزآلود باشد… وظیفه طنز طرح و توصیف اخلاقیات است. متن نباید احساسی یا اخلاقی باشد بلکه باید اخلاقیات و احساسات را نشان دهد.

برتولت برشت ۱۰ فوریه ۱۹۸۹ در آوگسبورگ متولد شده بود و ۱۴ آگوست ۱۹۵۶ در آلمان در حالی که ۵۸ ساله بود بر اثر سکته قلبی از دنیا رفت.

................ هر روز با کتاب ................

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...