جایزه ۴۰۰ هزار دلاری «آسترید لیندگرن» ـ به عنوان گران‌ترین جایزه در حوزه ادبیات کودک جهان ـ در سال ۲۰۲۰ به یک تصویرگر اهل کشور کره جنوبی رسید.

به گزارش ایسنا، «هی-نا بک» [Heena Baek] تصویرگر ۴۸ ساله از کره جنوبی موفق به کسب جایزه مهم ادبیات کودک یادبود «آسترید لیندگرن» در سال ۲۰۲۰ شد. 

طرح جلدهایی که 400هزار دلار جایزه برد! هی-نا بک آسترید لیندگرن ۲۰۲۰

او یکی از شناخته‌شده‌ترین هنرمندان در عرصه تصویرگری کتاب در کره جنوبی است که در حوزه فیلم‌های انیمیشن نیز سابقه فعالیت دارد و به دلیل سبک خاص در ساخت مجسمه‌های مینیاتوری دست ساز و عکاسی از آنها برای استفاده در تصویرگری شناخته شده است. 

«هی-نا بک» تاکنون ۱۳ عنوان کتاب مصور منتشر کرده است که برخی از آنها به زبان های دیگر نیز ترجمه شده اند. یکی از کتاب‌های موفق او با عنوان «نان ابری» در سال ۲۰۱۱ به زبان انگلیسی ترجمه شده است. 

طرح جلدهایی که 400هزار دلار جایزه برد! هی-نا بک» [Heena Baek] تصویرگرجلد

امسال در مجموع ۲۳۷ نامزد از ۶۸ کشور جهان برای کسب جایزه ۴۰۰ هزار پوندی ادبیات کودک و نوجوان «آسترید لیندگرن» در سال ۲۰۲۰ با یکدیگر رقابت پرداختند که در این میان ۴۶ درصد از نامزدهای این جایزه ادبی را زنان، ۴۱ درصد را مردان و ۱۳ درصد را نیز سازمان‌ها و نهادهای ادبی تشکیل می‌دادند. 

در ایران نیز شورای کتاب کودک، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان که امتیاز معرفی نامزد برای دریافت این جایزه را دارا هستند، امسال ۱۰ نامزد را به این شرح به این جایزه معرفی کرده‌ بودند: شورای کتاب کودک (نهاد ادبی)، فرهاد حسن‌زاده (نویسنده)، مهدی حجوانی (مروج کتاب‌خوانی)، جمشید خانیان (نویسنده)، کتابخانه‌های سیار روستایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (نهاد ادبی)، هوشنگ مرادی کرمانی (نویسنده)،  طرح «با من بخوان» موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان (نهاد ادبی)، فرشید شفیعی (تصویرگر)، محمدرضا شمس (نویسنده) و علی‌اصغر سیدآبادی (مروج کتاب‌خوانی).

ناهید کاظمی (تصویرگر) نیز مشترکا از سوی کانادا و ایران به عنوان نامزد جایزه «لیندگرن» معرفی شده است.

طرح جلدهایی که 400هزار دلار جایزه برد! هی-نا بک» [Heena Baek] تصویرگرجلد

جایزه یادبود ۴۰۰ هزار پوندی «آسترید لیندگرن» به مناسبت بزرگداشت نویسنده مطرح سوئدی و یکی از پرطرفدارترین نویسندگان جهان از سال ۲۰۰۲ توسط دولت سوئد بنیان نهاده است و به عنوان بزرگ‌ترین و گران‌ترین جایزه ادبیات کودکان و نوجوانان در جهان به یک شخصیت با نهاد ادبی اعطا می‌شود که دارای کیفیت بالای هنری و ارزش‌های انسانی‌ هم‌تراز با «آسترید لیندگرن» باشد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...