ترجمه کتاب «چرا من این احساس را دارم؟» [?Why do I feel like this] نوشته شینسوکه یوشی‌تَکه [Shinsuke Yoshitake] به‌عنوان سومین‌عنوان از مجموعه «فیلسوف کوچک» توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

چرا من این احساس را دارم؟» [?Why do I feel like this] نوشته شینسوکه یوشی تکه [Shinsuke Yoshitake]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «چرا من این احساس را دارم؟» به قلم و تصویرگری شینسوکه یوشی‌تَکه به‌تازگی با ترجمه رضی هیرمندی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب، سومین‌عنوان از مجموعه «فیلسوف کوچک»‌ است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

کتاب‌های مجموعه «فیلسوف کوچک» برای تقویت روحیه پرسشگری و رشد تفکر خلاق کودکان منتشر می‌شوند. این‌کار هم در این‌آثار با استفاده از داستان و قصه انجام می‌شود.

رضی هیرمندی نویسنده و مترجم ادبیات کودک و نوجوان، پیش‌تر کتاب‌های «مشق شبم را ننوشتم چون...»، «ماجرای باورنکردنی تابستان من...»، «به مدرسه دیر رسیدم چون...»، «ماجرای باورنکردنی مدرسه من...» و «ماجراهای بامزه در موزه...» را از دیوید کالی ترجمه کرده که توسط همین‌ناشر منتشر شده‌اند و به‌تازگی کتاب «آدم‌بزرگ‌ها هیچ‌وقت این‌کارها را نمی‌کنند...» را هم از این‌نویسنده ترجمه کرده که طی روزهای اخیر توسط نشر افق به بازار نشر عرضه شد.

شینسوکه یوشی‌تَکه نویسنده و تصویرگر کتاب «چرا من این احساس را دارم؟» متولد سال ۱۹۷۳ در چیگاساکیِ استان کاناگاوا در ژاپن متولد شده و بیشتر به‌عنوان تصویرگر کتاب‌های کودک شناخته می‌شود. نشر افق تا به حال،‌ دو کتاب «شاید سیب باشد» و «می‌توانم یک من دیگر بسازم» را از این نویسنده و تصویرگر چاپ کرده است. کتاب «چرا من این‌احساس را دارم؟» او در سال ۲۰۲۰ منتشر شد و داستانش درباره یک دختر کوچولوست که وقتی عصبانی یا غمگین می‌شود، احساس خیلی بدی پیدا می‌کند. او سعی می‌کند گاهی با فکرها یا کارهایی که انجام می‌دهد، این‌احساس‌های بد را از خودش دور کند اما بعضی‌وقت‌ها هیچ‌چیز نمی‌تواند آرامش کند.

دختر کوچولوی داستان «چرا من این احساس را دارم؟» با خودش فکر می‌کند، شاید این‌که هیچ‌چیزی آرامش نمی‌کند، به‌خاطر وجود یک هیولا باشد؛ هیولایی که دفترچه یادداشتی دارد که در آن، همه روش‌های اذیت و آزار مردم نوشته شده است. مخاطبان اصلی این‌کتاب، کودکان گروه سنی ب و ج هستند.

این‌کتاب با ۳۶ صفحه مصور رنگی، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۳۸ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
تراژدی روایت انسان‌هایی است که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، اما داستان همه‌ی آنهایی که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، تراژیک به نظر نمی‌آید... امکان دست نیافتن به خواسته‌هامان را همیشه چونان سایه‌ای، پشت سر خویش داریم... محرومیت ما را به تصور و خیال وا می‌دارد و ما بیشتر از آن که در مورد تجربیاتی که داشته‌ایم بدانیم از تجربیات نداشته‌ی خود می‌دانیم... دانای کل بودن، دشمن و تباه‌کننده‌ی رضایتمندی است ...