همزمان با شب چله و روز ملی قصه‌گویی کتاب «یاد شهرزاد» در ستایش قصه‌ها و قصه‌گویان منتشر شد.

یاد شهرزاد سیدعلی کاشفی خوانساری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، در این کتاب که توسط سیدعلی کاشفی خوانساری گردآمده، ۴۰ چهره فرهنگی خاطراتی درباره هنر و سنت قصه‌گویی نوشته‌اند.

در معرفی این کتاب عنوان شده است: یاد شهرزاد از مجموعه «مطالعات قصه‌گویی شهرزاد» شامل یادداشت‌هایی از منوچهر سلیمی، قصه‌پژوه، محمدحسن راستگو، قصه‌گو و محمدسرور رجایی، نویسنده افغانستانی است که متاسفانه در زمان انتشار کتاب در میان ما نیستند.

در این کتاب آثاری از نویسندگان ادبیات کودک همچون نوش‌آفرین انصاری، غلامرضا امامی، مصطفی رحماندوست، افسانه شعبان‌نژاد، جعفر ابراهیمی شاهد، اسدالله شعبانی، محمدرضا شمس، جواد محقق، عباس جهانگیریان و ... در کنار یادداشت‌های هنرمندانی چون احترام برومند، داوود کیانیان، مهنوش مشیری، گیتی خامنه، نصرالله حدادی و ... دیده می‌شود. برخی از نویسندگان این یادداشت‌ها در کشورهای افغانستان، ترکیه، نروژ و همچنین شهرهایی چون مشهد، قم، تبریز، بجنورد و کیش سکونت دارند.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...