داستان‌ها همچون نسیمی لطیف در روح و جان کودکان دمیده می‌شوند و نقشی شگرف در رشد و تعالی آن‌ها ایفا می‌کنند. کتاب‌هایی که ورق می‌زنند و شخصیت‌هایی که در دنیای بی‌کران ادبیات می‌یابند، نه‌تنها راهنمایشان می‌شوند، بلکه به دوستانی صمیمی بدل می‌گردند.
مهدی آذر یزدی، نویسنده‌ بلندآوازه و ماندگار در تاریخ ادبیات کودک و نوجوان ایران، در ۲۷ اسفند ۱۳۰۰ در خرمشاه یزد دیده به جهان گشود و تا واپسین روزهای عمرش، در ۱۸ تیر ۱۳۸۸، به پرورش ذهن و اندیشه‌ی کودکان پرداخت. او کسی بود که لذت زندگی را در کتاب‌ها جست‌وجو می‌کرد و دنیای خود را در میان برگ‌های زرین ادبیات می‌یافت.

قصه های خوب

آذر یزدی، با قلبی سرشار از عشق به کودکان و نوجوانان، گامی بی‌بدیل در عرصه‌ی ادبیات برداشت و نخستین کسی بود که در ایران به نوشتن داستان‌هایی ویژه برای این گروه سنی همت گماشت. خلاقیت و دوراندیشی او چنان تأثیری عمیق بر ادبیات ایران داشت که به‌حق، عنوان افتخارآمیز «پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران» را از آنِ خود کرد.

آثار گران‌بهای او همچون فانوسی، مسیر پرپیچ‌وخم کودکی را برای نسل‌های پیاپی روشن ساخت و میراثی جاودانه برای فرهنگ ایران به یادگار گذاشت. چنان‌که روز درگذشت این نویسنده‌ی گرانقدر، به پاس خدمات ارزنده‌اش، به نام «روز ملی ادبیات کودک و نوجوان» نام‌گذاری شد. او با قلم جادویی‌اش، جهانی از قصه و خیال را برای کودکان آفرید و آن‌ها را به سفری پرماجرا در دنیای واژه‌ها دعوت کرد.

در سال ۱۳۳۵، مهدی آذر یزدی در سی‌وپنج‌سالگی، هنگامی که قصه‌ای از انوار سهیلی در چاپخانه نظرش را جلب کرد، به اندیشه‌ای نو دست یافت: ساده‌نویسی داستان‌ها، به زبانی که برای کودکان دلنشین باشد. این جرقه‌ی خلاقانه، زمینه‌ساز تولد یکی از ارزشمندترین آثار ادبی ایران شد. همان سال، او جلد نخست مجموعه‌ی هشت‌جلدی «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» را به همت انتشارات امیرکبیر منتشر کرد.

این اثر در سال ۱۳۴۲، جایزه‌ی معتبر یونسکو را برای او به ارمغان آورد و در سال ۱۳۴۵ نیز جایزه‌ی سلطنتی کتاب سال را کسب کرد. برخی از جلدهای این مجموعه، توسط شورای کتاب کودک به‌عنوان آثار برگزیده معرفی شدند؛ علاوه بر این، این کتاب‌ها به زبان‌های اسپانیایی، ارمنی، چینی و روسی ترجمه شده‌اند، تا پیام قصه‌های خوب او فراتر از مرزها نیز شنیده شود.

هرچند آذر یزدی آثار متعددی از خود به یادگار گذاشت، اما بی‌تردید، شاهکار او همین مجموعه‌ی قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب است؛ مجموعه‌ای که بسیاری از کودکان و نوجوانان، دیروز و امروز، با آن خو گرفته و از آن آموخته‌اند.

معرفی مختصر جلدهای این مجموعه:
1. قصه‌های کلیله و دمن: جلد اول این مجموعه، ۲۵ داستان برگرفته از کلیله و دمنه را در خود جای داده است؛ کتابی که اصل آن به دو هزار سال پیش و زبان هندی بازمی‌گردد. داستان‌های این جلد برای گروه سنی پایان دبستان و دوره‌ی راهنمایی نوشته شده‌اند.
2. قصه‌های مرزبان‌نامه: در این جلد، ۲۱ داستان از مرزبان‌نامه بازنویسی شده‌اند.
3. قصه‌های سندبادنامه و قابوس‌نامه: این جلد شامل ۱۳ داستان از سندبادنامه و ۲ داستان از قابوس‌نامه است که به زبانی ساده و روان برای کودکان بیان شده‌اند.
4. قصه‌های مثنوی: برگرفته از حکایت‌های آموزنده و دلنشین مثنوی مولوی، این جلد برای گروه سنی چهارم و پنجم دبستان و دوره‌ی راهنمایی طراحی شده و ۲۴ داستان کامل و مجزا را شامل می‌شود.
5. قصه‌های قرآن: جلد پنجم مجموعه به داستان‌های قرآنی اختصاص دارد و ۱۸ قصه از زندگی پیامبران را با زبانی ساده روایت می‌کند.
6. قصه‌های شیخ عطار: این جلد شامل ۲۱ داستان زیبا از آثار شیخ عطار است که با قلمی روان و کودکانه بازنویسی شده‌اند.
7. قصه‌های گلستان و ملستان: داستان‌های این جلد از گلستان سعدی و مجموعه‌هایی مشابه گلستان برگرفته شده‌اند و شیرینی حکمت‌آموزی را به کودکان می‌چشانند.
8. قصه‌های چهارده معصوم: جلد هشتم، قصه‌هایی از زندگی چهارده معصوم علیهم‌السلام را به زبانی شیوا روایت می‌کند و از منابع مختلف گردآوری شده است.

مهدی آذر یزدی با خلق این آثار، نه‌تنها ادبیات کودک را در ایران پایه‌گذاری کرد، بلکه چراغی روشن در مسیر آموختن، اندیشیدن و لذت بردن از خواندن برای نسل‌های آینده بر افروخت.

................ هر روز با کتاب ................

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...