14 داستان در «افشاگر»

19 اردیبهشت 1398


به گزارش ايبنا مجموعه «افشاگر» دربرگيرنده چهارده داستان كوتاه از جفري آرچر است كه از او به عنوان يكي از مهم‌ترين داستان كوتاه نويسان معاصر آمريكايي ياد مي‌كنند و مجله تاميز نيز به او لقب بهترين داستان نويس معاصر جهان را داده است.

جفري آرچر در اين مجموعه تجربه‌هاي داستاني نو و نابي كه دارد كه در كنار موضوع‌هاي خواندني، متن‌هايي جذاب و هيجان انگيز شكل داده است.

نشر چترنگ پيش از اين از همين نويسنده كتاب داستاني «داستان‌هاي گربه‌اي» را منتشر كرده است كه مورد توجه مخاطبان ايراني قرار گرفته است.

بخشي از متن يكي از داستان‌ها:
«مجموعه‌دار دوباره سیگارش را روشن کرد، ذره‌بین را برداشت و تمبر سه‌گوش دماغه امید نیک متعلق به سال ۱۸۷۴ را بررسی کرد.
فروشنده گفت: قبلاً گفته‌بودم این تمبرها جفت‌اند، پس مال تو تک نیست.
چند؟
ده هزار فرانک.
مجموعه‌دار چک را نوشت و پکی به سیگارش زد. اما خاموش شده بود. کبریتی برداشت، آن را روشن کرد و تکبر را آتش زد.
فروشنده با ناباوری به سوختن و دود شدن تمبر خیره ماند.
مجموعه‌دار لبخند زد و گفت: اشتباه کردی دوست من، تمبر من تک است.»

مجموعه داستان «افشاگر» را نشر چترنگ در ۲۳۰ صفحه و با قیمت ۳۲ هزار تومان با ترجمه شيما الهي كرده است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...